Sunday, 22 December 2024

روش صحبت خانم ها درمحل کار

  • Monday, Oct 03 2016

خانم‌ها چطور می توانند با اعتماد به نفس بیشتری در محل کارشان صحبت کنند

اگر ایده‌های خوبی دارید باید بدانید آنها را چطور با دیگران در میان بگذارید. در روابط کاری مانند سایر روابط لازم است اعتماد به نفس خود را به فرد مقابل نشان دهید. اما چالشی که عده‌ی کثیری از زنانِ بسیار موفق با آن رو‌به‌رو می‌شوند این است که عادت‌های گفتاری نامناسبی در ارتباطشان دارند، عادت‌هایی که ما زنان در گذر زمان نسبت به انجام آنها شرطی شده‌ایم. در این مقاله قصد داریم بگوییم خانم‌ها چطور می‌توانند با اعتماد به نفس بیشتری در محل کارشان صحبت کنند.

 ممکن است ما از نوع گفتار خود آگاه نباشیم اما برخی تکیه‌کلام‌ها و حتی لحن ما می‌توانند سطح اعتماد به نفس درونی ما را پایین بیاورند و همچنین باعث شوند در نظر دیگران چندان مطمئن و قابل اعتماد به نظر نرسیم که این خود موجب قضاوت‌ها و نظراتی درباره‌ی ما می‌شود که چندان مورد علاقه‌ی ما نیستند.

مغز زنان به طور ذاتی برای داشتن هوش هیجانی بالا و برقراری ارتباطات ماهرانه تنظیم شده است. ذهن زنان برای درک و خواندن ریزه‌کاری‌های زبان کلامی و غیرکلامی دیگران (شامل حالات چهره‌ی افراد، تُن صدا و زبان بدن) برنامه‌ریزی شده است. ممکن است مهارت زنان در برقراری ارتباطات بین‌فردی از همین توانایی‌ها ناشی شده باشد. اما همین توانایی برای حفظ روابط است که هنگام برقراری ارتباطات کلامی (مشخصا در مورد زنان) ممکن است باعث شود آنها از ساختارهای کلامی‌ خاصی استفاده کنند که پیام کمبود اعتماد به نفس و عدم اقتدار را به فرد مقابل منتقل کند. خبر خوب این است که شما می‌توانید این نوع گفتار شرطی‌شده را بازسازی کنید تا هم حس اعتماد به نفس بیشتری به خودتان بدهید و هم در نگاه دیگران دارای اعتماد به نفس به نظر برسید.

۱. «فقط»

این لغت قدرت جمله‌ی شما را کاهش می‌دهد و حالت دفاعی و حتی عذرخواهانه‌ای را در شما القا می‌کند. وقتی می‌گویید «فقط می‌خواستم بگویم که حاضر هستم…» ممکن است اینطور برداشت شود: «ببخشید که مزاحم وقت شما می‌شوم…» یا «ببخشید که دائما مزاحم شما می‌شوم…».

معمولا این نوع گفتار نتیجه‌ی یک مکانیسم دفاعی است که به عنوان یک سپر برای جلوگیری از طرد شدن، «نه» شنیدن یا راهی برای اجتناب از ناراحتی اینکه زیاده از حد خواسته باشیم، آن را به کار می‌بریم.

راهکار: تغییر را با بازبینی ایمیل‌ها و پیام‌های خود به دنبال این کلمه آغاز کنید. در چه جایی بیش از حد از این کلمه استفاده کرده‌اید؟ از این پس آنها را از نوشتار خود حذف کنید و ببینید جمله‌ی شما چقدر مستقیم‌تر و قدرتمندتر شده است. سپس به مرور سعی کنید این تغییر را در مکالمات گفتاری خود نیز اعمال کنید.

۲. «من در این زمینه تخصص ندارم، اما…»

زنان اغلب مکالمات خود را با عباراتی مانند، «مطمئن نیستم نظرت در این‌باره چیست، اما…» شروع می‌کنند. این عبارات به این دلیل در مکالمات ما ظاهر می‌شوند چون نمی‌خواهیم تحمیل‌کننده یا مغرور به نظر برسیم یا می‌ترسیم که اشتباه کرده باشیم. مشکل این است که استفاده از عبارات شرطی اعتبار جمله‌ی شما را زیر سوال می‌برد.

همه‌ی ما گاهی نظرات و مشاهداتی را ارائه می‌دهیم که به جایی نمی‌رسد، حتی گاهی معلوم می‌شود نظرات‌مان اشتباه بوده‌اند. طبیعت انسان بودن همین است و به قیمت از دست دادن کار یا اعتبار شما تمام نخواهد شد. اینکه قبل از بیان نظرات‌تان بخواهید به دلایل احتمالی اینکه چرا ممکن است اشتباه کرده باشید اشاره کنید، تنها به معنای اتلاف «لغات» است.

راهکار: اگر می‌دانید به صورت ناخودآگاه از عبارات شرطی استفاده می‌کنید، پیش از آغاز حرف‌های‌تان در جلسات و پشت تلفن تا ۳ بشمارید. این مکث زمان فکر کردن و تغییر دادن ساختار جمله را با حذف عبارت شرطی‌ در اختیار شما قرار می‌دهد و به جملات شما قدرت بیش‌تری می‌بخشد.

۳. «نمی‌توانم»

زمانی که این عبارت را به کار می‌برید مالکیت و کنترلی که بر اعمال‌تان دارید را قربانی می‌کنید. «نتوانستن» یک عبارت منفعل است در حالی که «نخواستن» یک عبارت فعال است و نشان می‌دهد شما مرزهای مشخصی برای خود دارید. «نمی‌توانم» این معنی را انتقال می‌دهد که مهارت‌های لازم برای انجام کار را در اختیار ندارید، در صورتی که ممکن است منظور شما فقط این بوده باشد که نمی‌خواهید آن کار به خصوص را انجام دهید. استفاده مداوم از «نمی‌توانم» معنای ضمنی ترس از شکست یا کمبود علاقه به سنجش محدودیت‌های‌مان را در بر دارد. کلمات شما حقیقت را برای شما شکل می‌دهند، بنابراین استفاده از عبارت «نمی‌توانم» شما را محدود می‌کند و به ترس اجازه می‌دهد بر شما پیروز شود.

راهکار: با جایگزین کردن عبارت «نمی‌خواهم» به جای «نمی‌توانم» مالکیت جمله‌ی خود را به دست بگیرید. این تغییر جزئی اما قدرتمندی برای نشان دادن پویایی، استقلال و کنترل است، به خصوص در محیط کار که ممکن است احساس کنید از هر طرف دستوراتی برای‌ شما صادر می‌شود. به کار بردن این عبارت ممکن است در آغاز حس ترساندن یا وادار کردن را القا کند، اما برای داشتن تعادل در زندگی کاری امکان اعلام حدومرزهای‌تان را فراهم می‌کند.

۴. «چه می‌شود اگر این کار را هم امتحان کنیم؟»

اگر به جای اینکه حرف‌های‌تان را در لفافه‌ی سوال بپیچید، آنها را مستقیم ابراز کنید بیشتر احتمال دارد که دیگران شما را جدی بگیرند و اعتماد آنها را جلب کنید. پوشاندن ایده در قالب یک جمله‌ی سوالی احتمال رد آن را بالا می‌برد و به شما احساس مورد انتقاد قرار گرفتن می‌دهد. مطرح کردن یک ایده‌ی غیرسوالی به شکل سوالی، خطر از دست دادن مالکیت ایده‌تان را هم به دنبال دارد. از طرف دیگر این کار به معنی نوعی به رای گذاشتن است که به طور ناخودآگاه این حقیقت را نشان می‌دهد که خودتان فکر نمی‌کنید ایده‌ی شما ارزشمند، معتبر یا قابل سرمایه‌گذاری باشد، مگر اینکه همه اینطور فکر کنند. این طرز تلقی ممکن است با این ترس درونیِ بسیاری از زنان در ارتباط باشد که احساس می‌کنند «مبادا به اندازه‌ی کافی خوب نباشم».

راهکار: هر زمان که پیشنهادی دارید، آن را به شکل یک جمله‌ی غیرسوالی مطرح کنید. جمله‌ی «چه می‌شود اگر گروه جدیدی از مشتریان جدید را امتحان کنیم؟» اطمینان بسیار کمتری از این جمله‌ دارد: «فکر می‌کنم که می‌توانیم یک گروه مشتری جدید که در برابر تلاش‌های فروش ما پذیراتر هستند را هدف قرار دهیم.» در موقعیت‌هایی مانند طوفان فکری ارائه‌ی سوال به گروه کار مناسبی است. قبل از اینکه حرف بزنید ایده‌تان را مرور کنید و آن را به شکل سوالی درآورید و سپس به شکل «من فکر می‌کنم…» یا «به اعتقاد من…» تبدیلش کنید. این روش ظاهر قدرتمندتری برای ایده‌ای که قصد انتقالش را دارید فراهم می‌کند.

۵. با لحن سوالی یا با کش‌و‌قوس دادنِ اغراق‌آمیز به کلمات حرف نزنید

داشتن عادت‌هایی در لحن گفتار یا تنظیم تُن صدا مانند بالا بردن صدا در آخر جملات (مانند لحنی که برای جملات سوالی کاربرد دارد)، کش‌و‌قوس دادن کلمات هنگام ادا کردن آنها، یا خارج کردن کلمات به طریقی غیرمعمول از حنجره، حواس مخاطبان را از پیامی که می‌خواهید منتقل کنید پرت می‌کند. یکی از علامت‌هایی که می‌توانید متوجه شوید آیا بیش از حد تُن صدای خود را زیر می‌کنید این است که ببینید آیا صدای‌تان را در انتهای جملات بالا می‌برید یا نه (انگار که دارید سوال می‌پرسید). این نوع صحبت کردن عدم اطمینان و مردد بودن را نشان می‌دهد و در بین مخاطبان‌تان نوعی عدم اطمینان را نسبت به شما ایجاد می‌کند. راه حل این نیست که مانند یک مرد حرف بزنید، بلکه باید راهی پیدا کنید که عادت‌های گفتاری‌تان ارزش پیام‌ شما را پایین نیاورند.

راهکار: از تکنیک اتکا یا لنگراندازی حرکتی (kinesthetic anchoring) استفاده کنید. یعنی در هنگام روخوانی از متن کتاب یا مجله یک دست خود را مستقیم جلوی صورت‌تان دراز کنید. هر زمان که به انتهای یک جمله‌ی کامل رسیدید، دست خود را کاملا پایین بیاورید، و همزمان با این کار تُن صدای خود را نیز پایین بیاورید. حرکت دست شما به سمت پایین موجب می‌شود که صدای‌تان راحت‌تر تحت کنترل شما قرار بگیرد و پایین بیاید.

۶. «ممنونم» : ) !

نیازی نیست که از علامت تعجب (!) یا شکلک‌ها (emojis) برای ابراز توجه‌تان نسبت به هر چیز کوچکی استفاده کنید. اضافه کردن علائم احساسی به زبان‌تان متاثر از یک باور درونی یا بهتر بگویم ناامنی درونی است که ما درباره‌ی مهربان، ارزشمند یا دوست‌داشتنی به نظر رسیدن داریم. این یک حرکت پیش‌دستانه برای «حفظ صلح و آرامش» است که انجام می‌دهیم تا مطمئن شویم از پیام‌مان برداشت مثبتی صورت می‌گیرد (یک تضمین نامعتبر برای چیزی که به طور کامل از کنترل ما خارج است). مشخصا در محیط همکاری‌های کاری، فوران احساسات برای مثال درباره‌ی اینکه به روز شدن یک محصول جدید چقدر فوق‌العاده است یا چقدر زیاد برای یک همکار هیجان‌زده‌ هستید می‌تواند رویکردی نامتناسب باشد.

راهکار: به جای عبارت کلی «خیـــــــــــــــــــــلی عالیه!»، سعی کنید مشاهدات دقیق‌تری انجام دهید: «به نظر می‌رسد نائب‌رئیس جدید بازاریابی نیروی جدید ارزشمندی برای تیم باشد.» چنین جمله‌ای علاقه‌ی شما را البته در یک سطح حرفه‌ای و کاری نشان می‌دهد. برای ارتباطات نوشتاری مانند ایمیل‌ها، به زبان مقام‌های ارشد شرکت‌تان دقت کنید و الگوی ارتباطی نوشتاری خود را در اینترنت با آنها جور کنید.

۷. «آیا حرف من منطقی به نظر می‌رسد؟»

منطقی به نظر می‌آمدید البته قبل از اینکه چنین سوالی را بپرسید! اگر دائما چنین سوال‌هایی را می‌پرسید: «درست دارم توضیحش می‌دهم؟» در حالی که ممکن است شما به خاطر جلب مشارکت دیگران در بحث و سنجیدن میزان کارایی خود این سوال‌ها را مطرح کنید، این امکان را برای مخاطبان خود فراهم می‌کنید که از خود بپرسند آیا شما و حرف‌تان واقعا منطقی، عاقلانه و درست هستید یا نه. چنین جملاتی در واقعیت نشانگر یک باور زیربنایی است که مطابق آن گویی فرد خود را وانمودکننده‌ی آن جایگاه و فاقد شرایط لازم برای صحبت درباره‌ی آن مطلب می‌داند.

راهکار: اگر می‌خواهید بفهمید دیگران مطلب شما را فهمیده‌اند یا قصد دارید زمینه‌ی مشارکت یا بازخورد گرفتن را فراهم کنید راه بهتر این است که بگویید: «مشتاق شنیدن افکار و سوالات شما هستم.» چنین جمله‌ای کنش ناگهانی شما را برای به دست گرفتن مسئولیت «درست کردن» موقعیت‌ها و اطمینان یافتن از اینکه همه مطلب را به درستی فهمیده باشند، سرکوب می‌کند.

به اندازه‌ای که عادت‌هایی این چنینی را در زبان خود داشته باشید، این نشانه‌های ضمنی، ادراک افراد را درباره‌ی اعتماد به نفس و میزان حرفه‌ای بودن شما تحت تاثیر قرار می‌دهد. دقت داشتن به این موارد و اینکه چطور ممکن است راه خود را به گفتار شما باز کنند آگاهی لازم را برای تغییر و به دست آوردن اعتماد بیشتر در گفتارتان به شما خواهد داد.