کاریزما، مجموعه ای از رفتارها است که ربطی به زیبایی فیزیکی ندارد. این خبرِ خوبی برای کسانی است که توقعی نمی رود عکس شان روی جلد مجله های مُد چاپ شود. برای اینکه جذاب شوید نیازی به جراحی پلاستیک ندارید، فقط کافیست این رفتارها را تمرین کنید. در این مقاله، عناصر کاریزما را بر اساس تحقیقات هوارد فریدمن (Howard Friedman) استاد برجسته ی روان شناسیِ دانشگاه کالیفرنیا، معرفی می کنیم.
۱. واکنش های هیجانی
رفتار مادربزرگ تان را در نظر بگیرید وقتی که بعد از مدت زیادی شما را می بیند؛ او دست هایش را بالا می برد و زانوهایش خم می شوند. یا اینکه وقتی شب ها به خانه برمی گردم، سگم از خوشحالی می رقصد. مردم همراهی با کسانی را دوست دارند که از زبانِ اشاره ها، برای نشان دادنِ احساسات شان استفاده می کنند. قطعا دل تان نمی خواهد سرِکار، دلقک بازی دربیاورید و رفتارهای نامناسبی از خود نشان دهید، ولی رفتارهای متناسب با موقعیت و اتفاقاتی که در جریان است، خوشایند و جذاب هستند.
رفتار مادربزرگ تان را در نظر بگیرید وقتی که بعد از مدت زیادی شما را می بیند؛ او دست هایش را بالا می برد و زانوهایش خم می شوند. یا اینکه وقتی شب ها به خانه برمی گردم، سگم از خوشحالی می رقصد. مردم همراهی با کسانی را دوست دارند که از زبانِ اشاره ها، برای نشان دادنِ احساسات شان استفاده می کنند. قطعا دل تان نمی خواهد سرِکار، دلقک بازی دربیاورید و رفتارهای نامناسبی از خود نشان دهید، ولی رفتارهای متناسب با موقعیت و اتفاقاتی که در جریان است، خوشایند و جذاب هستند.
۲. خنده ی واگیردار
به گزارش آکاایران: من مدیر فروشی را در حوزه ی مدیریت مالی می شناسم که خنده ی بسیار خاصی را از پدرش به ارث برده است، اگر شما نیز یک بار این خنده را بشنوید، تا آخر عمر آن را فراموش نخواهید کرد. این موهِبت را ژن های او برایش به همراه داشته اند. این خاصیتِ شیطنت آمیز و مسخره ی صدا، شوخ طبعیِ شما را تحریک می کند. هر بار که من این خنده را می شنوم، بی اراده، لبخندی بر چهره ام ظاهر می شود.
از طرف دیگر، چندبار پیش آمده که مدیران اجرایی، که از قضا مرد هستند، به من مراجعه کرده اند و برای خَلاصی از خنده ای که توسط خانم ها «ناخوشایند» خوانده شده از من کمک خواسته اند. من نتوانستم به آنها کمکی کنم، ولی یاد گرفتم خنده همان طور که می تواند جذاب باشد، می تواند زننده و ناخوشایند هم باشد. فرقی نمی کند زن باشید یا مرد، با خنده ی زننده و نامتناسب، نمی توانید اطرافیان را جذب کنید.
به گزارش آکاایران: من مدیر فروشی را در حوزه ی مدیریت مالی می شناسم که خنده ی بسیار خاصی را از پدرش به ارث برده است، اگر شما نیز یک بار این خنده را بشنوید، تا آخر عمر آن را فراموش نخواهید کرد. این موهِبت را ژن های او برایش به همراه داشته اند. این خاصیتِ شیطنت آمیز و مسخره ی صدا، شوخ طبعیِ شما را تحریک می کند. هر بار که من این خنده را می شنوم، بی اراده، لبخندی بر چهره ام ظاهر می شود.
از طرف دیگر، چندبار پیش آمده که مدیران اجرایی، که از قضا مرد هستند، به من مراجعه کرده اند و برای خَلاصی از خنده ای که توسط خانم ها «ناخوشایند» خوانده شده از من کمک خواسته اند. من نتوانستم به آنها کمکی کنم، ولی یاد گرفتم خنده همان طور که می تواند جذاب باشد، می تواند زننده و ناخوشایند هم باشد. فرقی نمی کند زن باشید یا مرد، با خنده ی زننده و نامتناسب، نمی توانید اطرافیان را جذب کنید.
۳. نشان دادن احساسات از طریق صدا
تا به حال دقت کرده اید چقدر خوب است وقتی به یک نفر تلفن می زنید و وقتی او شما را می شناسد، رضایت و هیجان در صدایش منعکس می شود؟ حتی اگر این اثر در صدا ظریف باشد، باز هم از این که به شما بها داده شده است، لذت می برید. صدای سرزنده و رسا یکی از مؤثرترین ابزارهای دنیاست، خصوصا وقتی طنین دار باشد و زیر و بم و سرعت و بلندیِ آن، به طور متناسب تغییر کند.
تا به حال دقت کرده اید چقدر خوب است وقتی به یک نفر تلفن می زنید و وقتی او شما را می شناسد، رضایت و هیجان در صدایش منعکس می شود؟ حتی اگر این اثر در صدا ظریف باشد، باز هم از این که به شما بها داده شده است، لذت می برید. صدای سرزنده و رسا یکی از مؤثرترین ابزارهای دنیاست، خصوصا وقتی طنین دار باشد و زیر و بم و سرعت و بلندیِ آن، به طور متناسب تغییر کند.
۴. لمس دوستانه
لمس کردن نباید به نحوی باشد که به خاطر شدت، فشار یا ناحیه ای که لمس می کنید فرد مقابل احساس ناراحتی داشته باشد، بلکه صرفا به معنای لمس دوستانه ی بازو، شانه، یا دست است. پیشخدمت هایی که در این مورد مهارت دارند انعام بیشتری به دست می آورند.
شاید به یاد داشته باشید که جورج بوش، رئیس جمهور امریکا وقتی از پشت به آنگلا مرکل (Angela Merkel)، صدر اعظم آلمان، که روی صندلی نشسته بود نزدیک شد و شروع به مالیدن شانه های او کرد باعث شگفتی دنیای غرب شد. خود آنگلا مرکل هم شوکه شده بود. لمس کردن آرام بازو، نشانه ای گرم و دوستانه است که می تواند باعث تَسلی خاطر طرف مقابل شود.
لمس کردن نباید به نحوی باشد که به خاطر شدت، فشار یا ناحیه ای که لمس می کنید فرد مقابل احساس ناراحتی داشته باشد، بلکه صرفا به معنای لمس دوستانه ی بازو، شانه، یا دست است. پیشخدمت هایی که در این مورد مهارت دارند انعام بیشتری به دست می آورند.
شاید به یاد داشته باشید که جورج بوش، رئیس جمهور امریکا وقتی از پشت به آنگلا مرکل (Angela Merkel)، صدر اعظم آلمان، که روی صندلی نشسته بود نزدیک شد و شروع به مالیدن شانه های او کرد باعث شگفتی دنیای غرب شد. خود آنگلا مرکل هم شوکه شده بود. لمس کردن آرام بازو، نشانه ای گرم و دوستانه است که می تواند باعث تَسلی خاطر طرف مقابل شود.
۵. از بودن در مرکز توجه لذت ببرید
هرچند بیشتر مردم نظرات متضادی در مورد مرکزِ توجه واقع شدن دارند، اما بعضی ها با قرار گرفتن در مرکز توجهِ مردم، تازه شکوفا می شوند و به بهترین نحو ظاهر می شوند. در واقع بیشتر بازیگران هم صحبت خوبی نیستند و شخصیت برون گرایی ندارند، اما همین که در مقابلِ جمعیت قرار بگیرند، موتورشان به کار می افتد و خودشان را نشان می دهند.
وقتی فیلیپ سیمور هافمن (Philip Seymour Hoffman) درگذشت، همسرم حرف جالبی درباره ی او زد: «وقتی جلوی دوربین بود به نظر می رسید می تواند اعصابش را به سطح پوستش بیاورد و احساساتش را در لنز دوربین بریزد. این توانایی باید برای او تجربه ی خوشایندی بوده باشد؛ فرصتی برای تخلیه ی آشفتگی های درونی.»
هرچند بیشتر مردم نظرات متضادی در مورد مرکزِ توجه واقع شدن دارند، اما بعضی ها با قرار گرفتن در مرکز توجهِ مردم، تازه شکوفا می شوند و به بهترین نحو ظاهر می شوند. در واقع بیشتر بازیگران هم صحبت خوبی نیستند و شخصیت برون گرایی ندارند، اما همین که در مقابلِ جمعیت قرار بگیرند، موتورشان به کار می افتد و خودشان را نشان می دهند.
وقتی فیلیپ سیمور هافمن (Philip Seymour Hoffman) درگذشت، همسرم حرف جالبی درباره ی او زد: «وقتی جلوی دوربین بود به نظر می رسید می تواند اعصابش را به سطح پوستش بیاورد و احساساتش را در لنز دوربین بریزد. این توانایی باید برای او تجربه ی خوشایندی بوده باشد؛ فرصتی برای تخلیه ی آشفتگی های درونی.»
۶. چهره ی گویا
رونالد ریگان (Ronald Reagan) بیشتر به خاطر چهره ی گویایش به عنوان «سخنرانی تأثیرگذار» مشهور بود. او می توانست مثل هر ایرلندیِ اصیلی درست در زمانِ نیاز بدرخشد و خوشی نشان دهد. بیشترِ ارتباط چشمی شنونده روی صورت شما متمرکز است. هرچه او بتواند اطلاعات بیشتری را از روی چهره بخواند، بیشتر دقت می کند و نه تنها ایده ها، بلکه معانیِ احساسیِ نهفته در کلمات شما را نیز درک می کند.
بر اساس تجربه ی خودم، بیشتر کسانی که در موضع قدرت هستند دارای چهره ی بسته (بی حالت) هستند و از نفوذناپذیریِ چهره شان برای ایجاد ترس و فرمان بُرداری، استفاده می کنند. چهره های بسته، حالتی سرد دارند و احساسات زیادی را منعکس نمی کنند، در حالی که چهره های باز، گرم و گویا هستند و در نود درصد موارد، چهره های گرم نسبت به چهره های سرد، برتری دارند. اگر موهای بلند دارید (حالا چه مرد یا زن)، نباید بگذارید پیشانی تان زیر موهای چتری پنهان شود. پیشانی، برای نشان دادن بسیاری از احساسات، ناحیه ای مؤثر محسوب می شود و مثل بیلبوردی برای چهره ی شما عمل می کند.
رونالد ریگان (Ronald Reagan) بیشتر به خاطر چهره ی گویایش به عنوان «سخنرانی تأثیرگذار» مشهور بود. او می توانست مثل هر ایرلندیِ اصیلی درست در زمانِ نیاز بدرخشد و خوشی نشان دهد. بیشترِ ارتباط چشمی شنونده روی صورت شما متمرکز است. هرچه او بتواند اطلاعات بیشتری را از روی چهره بخواند، بیشتر دقت می کند و نه تنها ایده ها، بلکه معانیِ احساسیِ نهفته در کلمات شما را نیز درک می کند.
بر اساس تجربه ی خودم، بیشتر کسانی که در موضع قدرت هستند دارای چهره ی بسته (بی حالت) هستند و از نفوذناپذیریِ چهره شان برای ایجاد ترس و فرمان بُرداری، استفاده می کنند. چهره های بسته، حالتی سرد دارند و احساسات زیادی را منعکس نمی کنند، در حالی که چهره های باز، گرم و گویا هستند و در نود درصد موارد، چهره های گرم نسبت به چهره های سرد، برتری دارند. اگر موهای بلند دارید (حالا چه مرد یا زن)، نباید بگذارید پیشانی تان زیر موهای چتری پنهان شود. پیشانی، برای نشان دادن بسیاری از احساسات، ناحیه ای مؤثر محسوب می شود و مثل بیلبوردی برای چهره ی شما عمل می کند.
۷. گرم گرفتن با غریبه ها
بر اساس نتایج حاصل از پرسش نامه ا ی که چند سال پیش توسط سیمز یث (Sims Wyeth) و همکارانش طراحی و اجرا شد، کسانی که خود را درون گرا می دانستند، بیشتر دوست داشتند با افراد برون گرا معاشرت کنند و افراد برون گرا نیز احساس مشابهی داشتند.
بیایید روراست باشیم، همه ی ما از بودن با کسانی که موانع بین افراد را زیر پا می گذارند و تجربه ی اجتماعیِ شاد و باروحی ایجاد می کنند، لذت می بریم. من افرادی که این توانایی را دارند که با غریبه ها سرِصحبت را باز کنند و آنها را درگیر یک مکالمه ی واقعی کنند، تحسین می کنم. منظورم صحبت های متظاهرانه و پُرحرارت در مورد موضوعات بی معنی نیست؛ بلکه ویژگی های مورد نظر من صریح بودن، واقع بین بودن و مهارت گوش دادن است.
بر اساس نتایج حاصل از پرسش نامه ا ی که چند سال پیش توسط سیمز یث (Sims Wyeth) و همکارانش طراحی و اجرا شد، کسانی که خود را درون گرا می دانستند، بیشتر دوست داشتند با افراد برون گرا معاشرت کنند و افراد برون گرا نیز احساس مشابهی داشتند.
بیایید روراست باشیم، همه ی ما از بودن با کسانی که موانع بین افراد را زیر پا می گذارند و تجربه ی اجتماعیِ شاد و باروحی ایجاد می کنند، لذت می بریم. من افرادی که این توانایی را دارند که با غریبه ها سرِصحبت را باز کنند و آنها را درگیر یک مکالمه ی واقعی کنند، تحسین می کنم. منظورم صحبت های متظاهرانه و پُرحرارت در مورد موضوعات بی معنی نیست؛ بلکه ویژگی های مورد نظر من صریح بودن، واقع بین بودن و مهارت گوش دادن است.
۸. نگاه های نافذ
تعیینِ تعریفی مشخص برای «نگاه نافذ» کار سختی است، ولی وقتی با آن مواجه شویم، تشخیصش می دهیم. من این نوع نگاه را در بچه ها دیده ام. همچنین در همسرم که مهارت زیادی در آن دارد. باید اعتراف کنم که وقتی نوجوان بودم، ساعت ها جلوی آینه این نوع نگاه را تمرین می کردم.
ویلیام بلیک (William Blake)، شاعر مشهور انگیسی چنین گفته است: «وقتی با چشم ها، و نه از درون چشم ها، به دیگران می نگریم، دروغ های شان را باور می کنیم.» یک نگاه نافذ هم همین طور است و نه با چشم ها، بلکه از درون آنها ساخته می شود و در عمق وجود کسی که نگاه می کند و کسی که به او نگاه می شود، نفوذ می کند.
تعیینِ تعریفی مشخص برای «نگاه نافذ» کار سختی است، ولی وقتی با آن مواجه شویم، تشخیصش می دهیم. من این نوع نگاه را در بچه ها دیده ام. همچنین در همسرم که مهارت زیادی در آن دارد. باید اعتراف کنم که وقتی نوجوان بودم، ساعت ها جلوی آینه این نوع نگاه را تمرین می کردم.
ویلیام بلیک (William Blake)، شاعر مشهور انگیسی چنین گفته است: «وقتی با چشم ها، و نه از درون چشم ها، به دیگران می نگریم، دروغ های شان را باور می کنیم.» یک نگاه نافذ هم همین طور است و نه با چشم ها، بلکه از درون آنها ساخته می شود و در عمق وجود کسی که نگاه می کند و کسی که به او نگاه می شود، نفوذ می کند.
۹. مهارت در پانتومیم
تفاوت پانتومیم با واکنش های هیجانی در عمدی تر و قابل کنترل تر بودن پانتومیم است. پانتومیم یعنی توانایی اجرای داستان، یعنی بتوانید با حرکات بدنتان به شنونده کمک کنید آنچه را به او می گویید، تصویرسازی کند. این مهارت به چهره ی گویا هم مربوط است، هرچه مخاطبان تان بیشتر متوجهِ زبان بدن شما شوند، بهتر می توانند منظورتان را درک کنند و از مصاحبت با شما، بیشتر لذت می برند.
جوان های زیادی را دیده ام که داستان هایی که برای همدیگر تعریف می کنند را اجرا می کنند. آنها فقط می گویند: «او این طوری کرد… من این شکلی بودم… بعد او این طوری…»، آنها عملا از کلمات برای توصیف حرکات استفاده نمی کنند، فقط با پانتومیم اجرا می کنند و همه هم از این روش خوش شان می آید.
استفاده از دست هایتان برای بیان یک مطلب در سخنرانی ها روشی مؤثر و قابل قبول است. در واقع اگر از دستان تان استفاده نکنید، شنونده ها ممکن است تا ۷۵ درصد از منظورتان را متوجه نشوند. مطمئن شوید که حرکات و اداها را به شکل درستی به کار می برید، نباید حرکات تان طوری باشد که انگار مورد حمله ی یک دسته زنبور قرار گرفته اید؛ حرکاتی که به کار می برید باید سنجیده باشند و برای مقصود مشخصی شکل بگیرند و به کار برده شوند.
حالا به دو سؤالِ اساسی و پراهمیت می رسیم، اول این که آیا کاریزما یادگرفتنی است؟ و دوم این که آیا باید آن را یاد گرفت یا این کار فقط یک جور فریبکاری و تظاهر است؟ در جواب به سؤال اول من می گویم بله، به نظر من کاریزما را می توان یاد گرفت. همان طور که ما رفتارهای مؤدبانه را یاد می گیریم، مثل این که بگوییم «لطفا…» یا «متشکرم.» تا در نظر دیگران خوشایندتر به نظر برسیم، می توانیم کاریزما را هم یاد بگیریم.
و سؤال دوم، آیا باید برای یاد گرفتن اینطور مهارت ها تلاش کنیم؟ من جواب می دهم البته که باید این کار را بکنید! اما بدون این که به کسی صدمه بزنید یا آنها را فریب دهید. این تکنیک ها نیستند که شما را متقلب و فریبکار کنند، بلکه هدف از انجام آنهاست. در هر حال، شما این توانایی را در خود دارید که رفتارهای جدید را کسب کنید، فقط به این شرط که به اندازه ی کافی برای تان مهم باشند. آیا این کار آسان است؟ نه. ولی آیا قابل انجام است؟ مطمئن باشید که هست.
تفاوت پانتومیم با واکنش های هیجانی در عمدی تر و قابل کنترل تر بودن پانتومیم است. پانتومیم یعنی توانایی اجرای داستان، یعنی بتوانید با حرکات بدنتان به شنونده کمک کنید آنچه را به او می گویید، تصویرسازی کند. این مهارت به چهره ی گویا هم مربوط است، هرچه مخاطبان تان بیشتر متوجهِ زبان بدن شما شوند، بهتر می توانند منظورتان را درک کنند و از مصاحبت با شما، بیشتر لذت می برند.
جوان های زیادی را دیده ام که داستان هایی که برای همدیگر تعریف می کنند را اجرا می کنند. آنها فقط می گویند: «او این طوری کرد… من این شکلی بودم… بعد او این طوری…»، آنها عملا از کلمات برای توصیف حرکات استفاده نمی کنند، فقط با پانتومیم اجرا می کنند و همه هم از این روش خوش شان می آید.
استفاده از دست هایتان برای بیان یک مطلب در سخنرانی ها روشی مؤثر و قابل قبول است. در واقع اگر از دستان تان استفاده نکنید، شنونده ها ممکن است تا ۷۵ درصد از منظورتان را متوجه نشوند. مطمئن شوید که حرکات و اداها را به شکل درستی به کار می برید، نباید حرکات تان طوری باشد که انگار مورد حمله ی یک دسته زنبور قرار گرفته اید؛ حرکاتی که به کار می برید باید سنجیده باشند و برای مقصود مشخصی شکل بگیرند و به کار برده شوند.
حالا به دو سؤالِ اساسی و پراهمیت می رسیم، اول این که آیا کاریزما یادگرفتنی است؟ و دوم این که آیا باید آن را یاد گرفت یا این کار فقط یک جور فریبکاری و تظاهر است؟ در جواب به سؤال اول من می گویم بله، به نظر من کاریزما را می توان یاد گرفت. همان طور که ما رفتارهای مؤدبانه را یاد می گیریم، مثل این که بگوییم «لطفا…» یا «متشکرم.» تا در نظر دیگران خوشایندتر به نظر برسیم، می توانیم کاریزما را هم یاد بگیریم.
و سؤال دوم، آیا باید برای یاد گرفتن اینطور مهارت ها تلاش کنیم؟ من جواب می دهم البته که باید این کار را بکنید! اما بدون این که به کسی صدمه بزنید یا آنها را فریب دهید. این تکنیک ها نیستند که شما را متقلب و فریبکار کنند، بلکه هدف از انجام آنهاست. در هر حال، شما این توانایی را در خود دارید که رفتارهای جدید را کسب کنید، فقط به این شرط که به اندازه ی کافی برای تان مهم باشند. آیا این کار آسان است؟ نه. ولی آیا قابل انجام است؟ مطمئن باشید که هست.