اگر فکر میکنید به صرف باهوش بودن موفق خواهید شد، باید بگویم لازم است نیمنگاهی هم به هوش هیجانی خود داشته باشید. هوش هیجانی که آن را با نام هوشبهر هیجانی یا EQ نیز میشناسیم، شاید آنقدرها شناخته شده نباشد اما اثرات جدی بر عملکرد و زندگی افراد دارد. آدم باهوشی (مثلا با هوشبهر ۱۲۰) را تصور کنید که نه میداند خودش چه احنساسی دارد و نه احساساتی که در دیگران بر میانگیزد را میشناسد، او به همین دلیل دائما درگیریهایی پیدا میکند که به کارایی و حال خوبش صدمه میزنند. در این مقاله با ۹ نشانه افرادی که هوش اجتماعی پایین دارند، آشنا میشوید.
افرادی که هوش هیجانی پایین دارند، چگونه رفتار میکنند؟
باید بدانیم که هوش انواع مختلفی دارد، فردی که توصیف شد مثالی از کسی است که علیرغم بهرهمندی از هوشی بالا (۱۲۰)، هوش هیجانی پاییناش زندگی را به کامش تلخ کرده است. دردسرهایی که هوش هیجانی کم ایجاد میکند بیشمار است و تمام روابط اجتماعی فرد را تحت تاثیر خود قرار میدهد. اهمیتِ توجه و تلاش برای ارتقای این توانایی از جایی بیشتر نمود پیدا میکند که بدانیم متخصصین اعتقاد دارند برای کسب موفقیت نهایی در زندگی، هوش هیجانی (EQ) نسبت به هوش شناختهشده (یا همان IQ) نقش پررنگتری ایفا میکند.
اگر با کسی به مشکل برخوردهاید چون احساسات او را درک نکردهاید یا با کسی جر و بحث کردهاید چون احساسات شما را درک نکرده است این مقاله برای شماست چون احتمالا مولفههای هوش هیجانی را نادیده گرفتهاید (دربارهی این مولفهها میتوانید اینجا مطالعه کنید). خبر خوش این است که این توانایی تا حد زیادی اکتسابی و قابل یادگیری است، اما قدم اول این است که بفهمیم کجای مسیر هوش هیجانی ایستادهایم؟ شاید نیاز به تلاش بیشتری در این مورد داریم تا زندگی بهتری داشته باشیم.
به رابطههایتان نگاهی بیاندازید، اینکه ما با دیگران چگونه مراوده میکنیم تا حدود زیادی وابسته به هوش هیجانی ما است. ممکن است این همکار، کارفرما، دوست، اعضای خانواده یا آشنایان شما باشند که با هوش هیجانی پایین دست و پنجه نرم میکنند، در این حالت آنها موقعیتهای اجتماعی را برای خودشان و شما سخت و پرتنش میکنند. در اینجا به برخی نشانههای کلاسیک هوش هیجانیِ پایین اشاره میکنیم:
۱. گرفتار جر و بحثهای متعدد میشوند
احتمالا آدمی را میشناسید که دائما از یک مشاجره به مشاجرهی بعدی در حرکت است. اطرافیان چنین فردی و حتی غریبهها دائما خود را گرفتار جنگ لفظی با او مییابند. این افراد به این دلیل که متوجه احساسات دیگران نیستند، اغلب درگیر مشاجراتی میشوند که در آن ملاحظهی احساسات دیگران را نمیکنند.
۲. متوجه احساسات دیگران نیستند
افراد دارای هوش هیجانی پایین اغلب نسبت به احساسات دیگران بیتفاوتاند. این افراد متوجه نیستند که همسرشان از آنها عصبانی است یا همکارشان در موقعیتِ برانگیختگی و عصبانیت قرار دارد. البته این ندانستن به همین جا ختم نمیشود، چنین فردی از اینکه دیگران انتظار دارند احساساتشان درک و فهمیده شود خیلی ناراحت میشود. به طور کلی احساسات چیزی است که آدمهای با هوش هیجانی پایین را آتشی میکند.
۳. فکر میکنند که دیگران هستند که زیادی حساساند
این افراد موقعیتشناسیِ احساسی ندارند، برای مثال ممکن است در یک مجلس ختم یا بلافاصله بعد از یک اتفاق غمانگیز خوشمزهبازیشان گل کند و برایتان جوک تعریف کنند. اگر هم کسی به رفتار نامناسب آنها اعتراضی کند، آنها فکر میکنند چقدر این آدمها لوس و بیجنبهاند. چنین افرادی در درک احساسات دیگران ضعف دارند بنابراین جای تعجب نیست که چرا نمیتوانند حال و هوای احساسیِ هر موقعیت را درک کند.
۴. از شنیدن نقطهنظرات دیگران سر باز میزنند
این افراد اعتقاد راسخی دارند که حق با آنهاست، از این جایگاه با تمام توان دفاع میکنند و از شنیدن حرفهایی که دیگران برای گفتن دارند امتناع میورزند. این اتفاق به خصوص در مواقعی رخ میدهد که دیگران میخواهند به چنین شخصی بفهمانند که تا چه حد در درک احساسات دیگران ضعف دارد. آنها اغلب نسبت به احساسات دیگران بدبین و به شدت انتقادگر هستند
۵. دیگران را بابت اشتباهات خود مقصر میدانند
افراد دارای هوش هیجانی پایین نسبت به مشکلاتی که در اثر احساساتشان ممکن است به وجود آورند آگاهی کمی دارند. زمانی که کارها خوب پیش نمیرود اولین واکنش آنها انداختن تقصیرها به گردن شخصی دیگر است. آنها اغلب شرایط موجود در یک موقعیت یا رفتارِ دیگران را مسبب رفتارشان قلمداد میکنند؛ ممکن است بگویند که با توجه به شرایط انتخاب دیگری نداشتهاند و دیگران اصلا متوجه شرایط آنها نیستند. تمایل آنها به شانه خالی کردن از مسئولیت اغلب از آنها آدمهایی تلخ میسازد که خود را قربانی فرض میکنند.
۶. توانایی مواجهه با موقعیتهای درگیرکنندهی احساسات را ندارند
برای این افراد مدیریت کردن احساسات قوی، چه برای خودشان باشد چه دیگری، کار دشواری است. واکنش این افراد در برخورد با فوران احساسات از هر نوعی، فرار از آن موقعیت خاص است تا مجبور نباشند با این احساسات روبهرو شوند. کار متداول دیگری که این افراد انجام میدهند، پنهان کردن احساساتشان از دیگران است.
۷. مستعد انفجار ناگهانی احساسات
توانایی تنظیم احساسات یکی از پنج مولفهی حیاتی هوش هیجانی است. افراد دارای هوش هیجانی پایین در فهمیدن و کنترل احساس خود با مشکل مواجهاند. آنها ممکن است دچار انفجارهای غیرمنتظرهی احساسی شوند که به نظر غیرقابل کنترل و غلو شده میرسند.
۸. در حفظ روابط دوستانه موفق نیستند
این افراد به دلیل اینکه در روابطشان آزارنده و بیاحساس ظاهر میشوند، در نگه داشتن روابط دوستانه با مشکل مواجهاند. دوستیهای صمیمی نیاز به بده و بستان احساسی متقابل، در میان گذاشتن عواطف، همدردی و حمایت احساسی دارد که همگی مواردی هستند که فردی با هوش هیجانی پایین در آنها دچار ضعف است
۹. قادر به همحسی با دیگران نیستند
به این دلیل که چنین افرادی درک چندانی از احساسات دیگران ندارند از همحسی با دیگران نیز عاجزند و نمیتوانند خود را جای دیگران بگذارند.