Monday, 23 December 2024

اختلال تعامل اجتماعی بی قیدوبند

  • Monday, Oct 23 2017

اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند:

اختلالی که کمتر در مورد آن خوانده یا شنیده اید.

. اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند در راهنمای تشخیصی و آمار اختلالات روانی (DSM-5) الگوی رفتاری تعریف شده که در آن “کودک با افراد غریبه ارتباط برقرار کرده و تعامل دارد” ( انجمن روانشناسی آمریکا، ۲۰۱۳). اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند یک اختلال اضطرابی و تروما در نظر گرفته می شود که ناشی از کمبود محبت و رفتارهای غفلت گونه والدین در دو سال اول زندگی کودک می باشد. اگرچه بسیاری از کودکانی که در کودکی مورد بی مهری و غفلت قرار گرفته اند می توانند نشانه هایی از این اختلال را داشته باشند اما اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند بیشتر در بین کودکانی مشاهده می شود که دوران کودکی خود را در مؤسسات پرورش کودک گذرانده اند. این کودکان امکان برقراری ارتباط مناسب و سالم با اطراف خود را ندارند.

نشانه های اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند

آشکارترین نشانه اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند: نداشتن هیچ گونه ترس یا احتیاط در هنگام نزدیکی و برقراری ارتباط با افراد غریبه است.

کودک به طور غیر معمولی در صحبت کردن، برقراری تماس فیزیکی یا ترک یک موقعیت با فردی ناشناس بسیار راحت است. این رفتارها نتیجه مشکلات مربوط به عدم توجه از جانب اطرافیان مهم یا سایر مسائل مربوط به رفتارهای تکانشی نیست. در DSM-5 بیان شده که اطمینان یافت از بی توجهی و غفلت اجتماعی در مورد کودک امری است که نیازمند تشخیص بالینی است (APA,2013)، چرا که اطفال نمی توانند به صورت انتخابی با اطرافشان ارتباط برقرار کنند، بنابراین اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند را نمی توان در کودکان زیر ۹ ماه تشخیص داد. رشد این اختلال در دو سال اول زندگی کودک اتفاق می افتد. از آنجا که غفلت و بی توجهی ویژگی تشخیصی اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند است، بیماران ممکن است علائم دیگری از غفلت را که ارتباط مستقیم به این اختلال ندارند، از خود نشان دهند.

به عنوان مثال، یک کودک مورد غفلت واقع شده ممکن است تأخیر رشدی و سوء تغذیه را نیز از خود نشان دهد (APA,2013). اگرچه ناتوانی رشدی علامت تشخیصی اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند نیست اما این اختلال بیشتر در بین کودکان ناتوان رشدی رواج دارد چرا که احتمال زیادتری وجود دارد که این کودکان مورد عدم حمایت قرار گرفته یا در مراکز نگهداری از کودکان مراقبت شوند (Minnis, Fleming & Cooper, 2010). کودکانی که از محیط های نامناسب منتقل می شوند، از نظر جسمی بهبود می یابند اما هم چنان علائم اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند را بروز می دهند. بنابراین تمامی کودکان دارای این اختلال الزاماً مشکلات جسمی ندارند (APA,2013). عوامل خطر اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند در بین کودکانی که در موسسات پرورش کودک تگهداری می شوند، معمول تر است. اگرچه این بدین معنا نیست که این کودکان حتما به این اختلال یا سایر اختلالات مربوط به وابستگی دچار می شوند. اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند به طور اختصاصی به کیفیت وابستگی مربوط است. از این رو، کودکانی که در مؤسسات با مراقبت های پزشکی مناسب نگهداری می شوند، عوامل تحریک کننده یا تغذیه می تواند سبب بروز این اختلال شود. در کودکانی که در کنار خانواده خود هستند، مشکلات والدین می تواند بسیار تأثیر گذار باشد. مشکلاتی مانند فقر، سوء استفاده مواد مخدر و یا عدم سلامت روانی مثل افسردگی و اختلال شخصیت می تواند بر توانایی والدین برای برقراری دلبستگی مناسب با کودک تأثیر بگذارد (Oliveira, et al, 2013). نگرانی های اجتماعی با توجه به DSM-5، “اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند در توانایی کودکان در ارتباط برقرار کردن با بزرگسالان و هم سالان خود تأثیر داشته زیان می رساند” (APA,2013). چرا که هم بزرگسال و هم کودک به دلیل آشنایی که با یکدیگر داشته اند، از پرداختن به این مسئله طفره می روند.

به عنوان مثال، کودکی با اختلال تعامل اجتماعی بی قبد و بند ممکن است بر روی پای غریبه ای بنشیند، طوری که موقعیت بسیار ناراحت کننده ای را برای بزرگسال به وجود آورد.

نوجوانان با اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند این خودمانی بودن را در ارتباط با هم سالان خود نیز به کار می گیرد و موقعیت اجتماعی بسیار آشفته ای را به وجود می آورد. افراد سرپرست کودکانی با این اختلال (والدین یا قیم آنها) همواره نگران و مضطرب بوده که مبادا رفتار این کودکان آنها را در موقعیت های خطرناکی قرار دهد. دیگر اینکه آنها در نهایت از اینکه کودکان دارای اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند نمی توانند وابستگی سالمی را با دیگران ایجاد کنند، خسته و درمانده می شوند (Oliveira,et al,2013).

اختلال تعامل اجتماعی بی قبد و بند در بزرگسالی اختلال تعامل اجتماعی بی قبد و بند منحصراً اختلالی است که تنها تا سن ۵ سالگی قابل تشخیص است. کودکان با این اختلال نیز بزرگ می شوند. متأسفانه اطلاعات کمی در مورد اینکه چه بر سر این کودکان در بزرگسالی می آید وجود دارد، چرا که مطالعات کمی در این باره صورت گرفته است.

علائم این اختلال با افزایش سن کاهش پیدا می کند، اگرچه دوستی های بی رویه ممکن است ادامه داشته باشد. همچنان که رشد اتفاق می افتد، از شدت علائم کاسته می شود. احتمال دیگر این است که اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند می تواند نوعی تلاش از جانب کودک برای جلب توجه والدین/سرپست باشد.

بنابراین هم چنان که این نیاز کاهش پیدا می کند، علائم هم کم رنگ می شوند (Minnis, Fleming & Cooper, 2010).

درمان اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند رویکردی التقاطی می تواند یکی از مؤثرترین درمان ها برای این اختلال باشد. درمان باید تجربه حس های گوناگون، ارتباط، مهارت های اجتماعی، آگاهی عاطفی و اکتشاف خود را تسهیل کرده یا به وجود آورد (MAlchiodi & Crenshaw, 2013).

برقراری ارتباط بین کودک و درمانگر به راحتی صورت می گیرد چرا که با توجه به به DSM-5 بیش از حد خودمانی شدن و اعتماد زیاد دو ویژگی اصلی این اختلال است. هر چند برقراری ارتباط، با کودک دارای اختلال تعامل احتماعی بی قید و بند می تواند دردسر ساز باشد چرا که آنها بیشتر دلبستگی های کم عمق و سطحی را به وجود آورده و ارتباط عمیق کمی دارند.

بازی درمانی و هنر درمانی دو رویکرد مؤثر در درمان این اختلال است (MAlchiodi & Crenshaw, 2013). از آنجا که کودکان بیشتر از طریق بازی با دیگران ارتباط برقرار می کنند، بازی درمانی می تواند فرصتی را بزای یک ارتباط مناسب به وجود آورد. در درمان بسیاری از کودکن با این اختلال، از سرپرست کودک نیز دعوت می شود که در پروسه بازی درمانی شرکت کرده تا روابط بهتری با هم برقرار کنند.

هنر درمانی خلاقانه رویکرد دیگری است که می تواند در درمان این اختلال بسیار مؤثر عمل کند. در این درمان از نقاشی، طراحی، رقص، موسیقی و سایر هنر های خلاق به عنوان وسیله ای برای درمان استفاده می شود. همانند بازی درمانی، هنر درمانی نیز یک درمان تجربی و تعاملی است. کودکان از طریق پنج حس خود با دنیای اطراف ارتباط برقرار می کنند.

بغل کردن، غذا خوردن و یا صحبت کردن از عناصر مهم رشد دلبستگی است. این نیاز ها با بالا رفتن سن ناپدید نمی شوند. کودکان، نوجوانان و بزرگسالان از طریق در آغوش گرفتن، نوازش، قصه گویی و غذا خوردن با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند.

در هر دو درمان هنر درمانی و بازی درمانی تجربه های حسی گوناگونی تجربه می شود، و از طرف دیگر در هر دو آنها این تجربه های برای کودکان با اختلال تعامل اجتماعی بی قبد و بند عادی سازی می شود، چرا که کودکان با هر پیشینه فرهنگی از بازی و تجربه هنر لذت می برند. یکی دیگر از فواید این درمان ها این است که برای برقراری ارتباط با کودک نیازی به صحبت کردن نیست. این بسیار مهم است چرا که بسیاری از کودکان با این اختلال چندان تمایلی به برقراری ارتباط کلامی و حرف زدن در مورد احساسات، افکار و آسیب ها نیستند