با زبان بدن افراد خودشیفته آشنا شوید!
تا به حال طاووس را دیدهاید؛ نوع ایستادن، راه رفتن، نگاه کردن يا خودنماییهایش در قلمرو حیوانات. طاووس دائما در پی بزرگنمایی تواناییها و موفقیتهایش است و از هیچ فرصتی برای جلب توجه سایرین به استعدادهایش دریغ نمیکند. این روزها کم نیستند افراد مغرور و خود شیفتهای شبیه طاووسها که روابط ديگران با خودشان را سخت میکنند. ارتباط برقرار کردن با این نوع افراد سخت است، افراد ناخواسته سعی ميکنند تا از این نوع افراد دوری کنند. تحمل افراد خودشیفته سخت است؛ «من این اخلاق را دارم »، «ما خانوادگی اینطوریم»، «من هر طور دوست داشته باشم رفتار میکنم» و هزاران جمله دیگری که با من شروع میشوند و همگی رنگ و بویی از خودخواهی و خودپسندی دارند. آیا ما هم از نظر دیگران خودشیفته هستیم؟ افراد مغرور را چگونه تشخیص دهیم و با آنها چگونه رفتار کنیم؟ این سؤالات را با مشورت از دکتر علی دربانی کارشناس ارشد مشاوره خانواده پاسخ میدهیم.
نازپروردههای مغرور
خودشیفتگی صفتی شخصیتی است که با احساس قدرت، بزرگنمایی، حق به جانب بودن و سلطهجویانه حرکت کردن همراه است. کمی به اطراف خود نگاه کنید آیا کسانی را میشناسید که انتظارات فراوانی از شما دارند و مدام در پی شنیدن تعریف و تمجید از سوی شما هستند.
کشف این افراد خیلی سخت نیست، کافی است این 3 علامت را در آنها ببینید:
1. داشتن حس خودمهمبینی مطلق
2. تمایل بیش از حد به شنیدن تعریف و تمجید از دیگران
3. عدم توانایی در ابراز همدردی با دیگران یا حتی شنیدن یا درک کردن نظرات آنها اگر با چنین افرادی در ارتباط هستید اغلب اوقات حس میکنید، این افراد دائما در حال خودستایی و کذبگویی در مورد خود و تواناییهايشان هستند و از این رو دیگران آنها را افرادی متکبر و گاه نفرتانگیز میدانند.
عدهای از روانشناسان بر این باورند افرادی که بر اثر تربیت ناز پرورانه بزرگ شدهاند و هر چه در کودکی خواستهاند برایشان فراهم بوده است، والدین آنها را بهاصطلاح لوس و نونور بار آوردند که درصد این افراد در جامعه ما کم نیست. همچنین روانشناسان بر این باورند كه دسته دیگری هم امکان خودشیفته شدن را دارند و آنها افرادی هستند که با زجر و محرومیت بزرگ شدهاند، اینها برای جبران افراطی احساس حقارت دست به رفتارهای خودشیفتگی میزنند.
ازدواج با فرد خودشیفته یعنی بردگی
در واقع كسی كه تصمیم میگیرد با فردی خودشیفته ازدواج كند باید بداند كه در زندگی مشترك تنها نقش یك برده را ایفا کند و به دنبال حق و حقوق همسری نباشد. به همین دلیل است كه شناخت افراد خودشیفته و اجتناب از ازدواج با آنهایكی از مسائل مهم زندگی محسوب میشود. یادتان باشد در ارتباط با یک خودشیفته قرار نیست بتوانید خودشیفتهای را که در زندگی شما قرار دارد درمان یا اصلاح کنید، خودشیفتهها کمک شما را نمیخواهند. به معجزه اعتماد نکنید و دست کم در مورد همسر خودشیفته خود چنین باوری نداشته باشید.
افراد خودشیفته خوش سر و زبان هستند
انسان خودشیفته قادر به دوست داشتن دیگران نیست و دوست داشتن برای او نامفهوم است (مشاهده میکنید که دائم دیگران را مورد تمسخر قرار میدهد و با زیر دستان خود رابطه تحقیرآمیز دارد). البته در اوايل ارتباط برای فریب دادن دیگران و صید آنها از این مفهوم (دوست داشتن) استفاده میکند ولی همه فیلم و نقش بازی کردن است. باید توجه داشته باشید که افراد خودشیفته خوش سر و زبان هستند و در برخورد اول شما را جذب خود میکنند و در ضمن ظاهرا از اعتمادبهنفس بالا و شاید کاذبی برخوردار باشند و حتی برای موفق جلوه دادن خود دروغ میگویند و بسیار بلوف میزنند.
اگر از بین علائم زیر چهار یا پنج علامت در شما یا همسرتان وجود داشته باشد میتوان به احتمال زیاد تشخیص اختلال شخصیت خود شیفته را اعمال کرد:
۱-خودبزرگ بینی و مبالغه در مورد توانايیهای خود و احساس مهم بودن افراطی.
۲-اشتغال ذهنی زیاد و خیالبافی افراطی در مورد پیشرفت و موفقیتهای نامحدود.
۳-این باور که فرد بی نظیر و استثنایی است ولی توسط دیگران درک نمیشود.
۴-نیاز شدید به تمجید و ستایش شدن توسط دیگران.
۵-احساس حق به جانب بودن در اکثر مواقع بدون شواهد کافی.
۶-استثمار دیگران.
۷ -ناتوانی در همدلی کردن با دیگران (قادر به درک احساسات و رابطه همدلانه با دیگران نیست).
۸-حسادت نسبت به دیگران یا اینکه دیگران به من حسادت میکنند.
۹-متکبر و خودبین بودن (منم منم کردن).
پنجرهها را باید شست
یک روز خانم خانه که از پشت پنجره اطاق خود منزل همسایه را مشاهده میکرد، به همسرش گفت: «نمیدانم چرا لباسهای این همسایه که روی بند آویزان شده اینقدر کثیف است، انگار او این لباسها را با آب کثیف شستوشو میکند. هر بار که این خانم از پشت پنجره این لباسهای همسایه را میدید این مسئله را با شوهرش در میان میگذاشت. یک روز صبح که خانم طبق معمول به طرف پنجره رفته بود تا لباسهای همسایه را مشاهده کند، با تعجب و خوشحالی به همسرش گفت: «بالاخره انگار صدای نق زدن های من به گوش همسایه اثر کرد، امروز لباسهایش بسیار تمیز است.» شوهرش لبخندی به لب زد و گفت: «عزیزم لباسهای او همان لباسهاست، من امروز پنجره اطاقمان را شُستم.»خود شیفتگان به دليل عدم شست و شوی پنجره دیدگاه خودشان همه چیز دیگران را تیره و تار میبینند. آنها برای پر کردن خلأ اعتمادبهنفس خود تمام تلاش و کوشش خود را میکنند تا به دیگران بقبولانند که چقدر مهم هستند.
طبق آمارهای به دست آمده، مردان بیشتر از زنان به دام خودشیفتگی پرتاب میشوند.
خودشیفته به دنیا آمدهایم
جهان بینی یک انسان خودشیفته روی خودمحوری قرار دارد. او تشنه است و عطش تشنگی او در جلب توجه دیگران حد و مرزی نمیشناسد. هر چه بیشتر توجه مردم را به خود جلب کند، عطش او بیشتر میشود و همیشه یک انسان تشنه باقی میماند، رابطه او با دیگران یک رابطه یک طرفه است. او فقط دریافت میکند. ما همگی با نوعی خودشیفتگی به دنیا آمدهایم و تقریبا تمام انسانها زندگی خود را با خودشیفتگی آغاز میکنند. یک نوزاد هنگامی که پا به عرصه گیتی میگذارد، یک دنیای کوچک و محدودی را مشاهده میکند که فقط خودش در درون آن زندگی میکند. او فقط نیازهای خود را میبیند که باید بهوسیله دیگران آنها را برطرف كند ولی زمانی که نوزاد به سنین رشد میرسد، متوجه میشود که دنیایی که در آن زندگی میکند بزرگتر و پیچیدهتر از دنیای کوچک و رویایی اوست که همه چیز را در خود میبیند. در این درک و توجه، والدین و اطرافیان او نقش مهمی را ایفا میکنند که به بچهها تفهیم کنند؛ این دنیا فقط در آنها و خواستههایشان خلاصه نمیشود.
خودشیفتگی در حد متعادل خود، همانند پدیدههای دیگر بد نیست و میتواند به اعتمادبهنفس هم کمک کند ولی هنگامی که از حد متعادل خود پا فراتر بگذارد، مشکلات زیادی را فراهم میکند. در پی معالجه نیستند، چون باور ندارند که بیمار هستند. آنها تصور میکنند که افرادی استثنایی هستند که هیچ گونه نیازی به کمک و درمان ندارند.