خودشیفتگی
باید دقت کنیم دوست داشتن خود، به خودشیفتگی منجر نشود و در صورتی که تازه با یک فرد خودشیفته آشنا شدهاید و رفتارهای فوق را در او مشاهده کردید، بهتر است در انتخاب ادامه راه تامل کنید، زیرا دوستی با چنین فردی شاید در ابتدا جذاب و فریبنده باشد، اما در طولانیمدت بسیار فرسایشی و آسیبزا خواهد بود.در صورتی که با فرد خودشیفتهای برای ازدواج آشنا شدید، تنها اگر تمایلات خودآزارگرانه داشته باشید چنین همسری را انتخاب خواهید کرد زیرا در رابطه عاطفی این چنین جدی، طولانی و عمیق این افراد هرگز رفیقان خوبی نیستند و نخواهند بود.
در گفتگو با متخصص اعصاب و روان بیوطب بخوانید:
«من اخلاقم همینطوره»، «ما کلا خانوادگی اینطور هستیم»، «من به دلیل قابلیتهایم مورد توجه همه هستم»، «من هرطور بخواهم رفتار میکنم» و … ممکن است جملههای این چنینی را از بعضی از افراد زیاد شنیده باشید؛ جملههایی که با من شروع میشوند و فقط به قصد بزرگ و عزیز نشان دادن خود هستند.
امروزه روانشناسان بسیار بیشتر از قبل بر این قضیه که باید خود را دوست داشته باشیم و برای وجود خود ارزش قائل باشیم، تاکید میکنند، اما با وجود این مساله که دوست داشتن خود بسیار خوب است و باعث اعتماد به نفس و پیشرفت و رسیدن به اهداف خود میشود، اما باید دقت کنیم این دوست داشتن خود، به «خودشیفتگی» منجر نشود.
خودشیفتگی معمولا از سنین نوجوانی یا اوایل جوانی شروع شده و باعث ایجاد اختلال در عملکرد بین فردی و اجتماعی افراد میشود.
حدود ۷ درصد مردان و ۴ درصد خانمها در جوامع، دچار اختلال شخصیت خودشیفته هستند و بخش مهمیاز مراجعات به مطبهای رواندرمانی و خانوادهدرمانی از آنجا شکل میگیرد که خانواده یا فرد در ارتباط با یک شخصیت خودشیفته آسیبهای زیادی را دیدهاند زیرا خودشیفتهها میتوانند آسیبهای روحی و روانی زیادی را به اطرافیان خود تحمیل کنند.خودشیفتگی هیچ پشتوانهای ندارد و معمولا متکی بر توهمات و خیالات فرد است. افراد خودشیفته تصور میکنند بسیار آدمهای مهم و بزرگی هستند و جالب اینجاست که میخواهند دیگران را هم وادار کنندکه این تصورات باطل را بپذیرند، آنها بیش از حد تعادل و به شکلی بیمارگونه به خود توجه دارند. این گونه افراد، بشدت دچار اضطراب هستند و بدترین درد برایشان این است که کسی به آنها توجه نکند، بنابراین برای جلب توجه دیگران، دست به هر کاری میزنند.
خودشیفتهها فقط خود را میبینند و دیگران را بهحساب نمیآورند که همین مساله باعث پراکنده شدن اطرافیان از دور و بر آنها میشود که معمولا نتیجه آن در درازمدت، ابتلای فرد خودشیفته به اختلالات اضطراب و افسردگی است.جالب است بدانید واژه «نارسیسیسم» یا همان خودشیفتگی برگرفته از یک اسطوره یونانی به نام نارسیس است که عاشق تصویر خود در آب شده و قادر به چشم برداشتن از آن نبود و سرانجام هم ناتوانیاش از دسترسی به تصویر درون آب باعث مرگ او شد.
نشانههای خودشیفتگی
خودشیفتهها در خانواده خود جا نمیشوند، یعنی وقتی خود را بزرگتر از آن چیزی که هستند، میبینند، از خانواده فاصله میگیرند، مغرور میشوند و به آنها فخرفروشی میکنند و کسانی هم که با آنها زندگی میکنند احساس میکنند کارمند و زیردستشان هستند و مدام باید از این فرد تعریف کنند و در رابطه با او حق انتخاب ندارند.
فانتزی قدرت و مقبولیت و زیبایی، مشغولیت ذهنی افراد خودشیفته است و چون ذهن آنها معطوف به خودشان است، بههیچوجه به دیگران حتی اعضای خانواده توجه نمیکنند و مرتب بهدنبال این هستند که چه کاری انجام دهند که دیگران از آنها تعریف و تمجید کنند.آنها عاشق خودشان هستند و این عشق افراطی نسبت به خود موجب میشود تا نسبت به محیط و اطرافیان ناسازگار باشند. این نبود سازگاری بهدلیل انتظارات زیاد آنها از محیط است.خودشیفتهها دوست دارند دیگران را هدایت کنند و به آنان امر و نهی کنند، اغلب دروغ میگویند تا بهتر از دیگران به نظر برسند، به جذابیت ظاهری و لباس پوشیدن خیلی اهمیت میدهند، بیشتر از دیگران تمایل به بد و بیراه گفتن و تحقیر کردن افراد دارند و نیازها و خواستههای خودشان را نسبت به دیگران در اولویت قرار میدهند.
خودشیفتهها به روابط کوتاه مدت بیشتر علاقه دارند و در روابط با دیگران آنها را فریب میدهند، اصلا از آزار دیگران احساس پشیمانی نمیکنند، وقتی دیگران از آنها پیروی نمیکنند، تمایل به تنبیه طرف مقابل دارند و با کمارزش جلوه دادن دیگران در پی جلب تحسین برای خود هستند.جالب است بدانید علاوه بر همه این علائم و نشانهها، خودشیفتهها در همه موارد بشدت خود را حق به جانب میدانند و قادر به تشخیص احساسات و نیازهای دیگران نیستند.
باید دقت کنیم دوست داشتن خود، به خودشیفتگی منجر نشود و در صورتی که تازه با یک فرد خودشیفته آشنا شدهاید و رفتارهای فوق را در او مشاهده کردید، بهتر است در انتخاب ادامه راه تامل کنید، زیرا دوستی با چنین فردی شاید در ابتدا جذاب و فریبنده باشد، اما در طولانیمدت بسیار فرسایشی و آسیبزا خواهد بود.در صورتی که با فرد خودشیفتهای برای ازدواج آشنا شدید، تنها اگر تمایلات خودآزارگرانه داشته باشید چنین همسری را انتخاب خواهید کرد زیرا در رابطه عاطفی این چنین جدی، طولانی و عمیق این افراد هرگز رفیقان خوبی نیستند و نخواهند بود.