حوزههای طرحواره و طرحواره های ناسازگار اولیه :
هجده طرحواره داریم، اینها بر طبق پنج نیاز هیجانی ارضا نشده به پنج حوزه تقسیم می شوند که آنها حوزه طرحواره میگویند .
حوزه اول: بریدگی و طرد
«این بیماران نمی توانند دلبستگی های ایمن و رضایت بخشی با دیگران برقرار کنند. معتقدند نیاز آنها به عشق، ثبات و امنیت بر آورده نخواهد شد» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۳۶) . خانواده های اصلی آنها معمولا بی ثبات، سرد و بی عاطفه، طرد کننده یا منزوی هستند» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۳۶) .
شامل طرح وارههای:
۱-رهاشدگی/ بی ثباتی
۲-بی اعتمادی/ بدرفتاری
۳-محرومیت هیجانی
۴-نقص/ شرم
۵-انزوای اجتماعی/ بیگانگی میشود .
حوزه دوم : خود گردانی و عملکرد مختل
«خودگردانی یعنی توانایی فرد برای جدا شدن از خانواده، و عملکرد مستقل. بیمارانی که طرح واره هایشان در این حوزه قرار می گیرد از خودشان و محیط اطرافشان، انتظاراتی دارند که مانع عملکرد آن ها می شود . والدین این بیماران به شدت از آنها حمایت می کردند و این بیماران نمی توانند زندگیشان را بدون کمک بی شائبه دیگران اداره کنند» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۴۲) .
این حوزه شامل طرحواره های:
۶-دلبستگی /بی کفایتی
۷-آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری
۸-خود تحول نیافته / گرفتار
۹-شکست میشود .
حوزه سوم : محدودیتهای مختل
«این بیماران ممکن است در خصوص احترام به حقوق دیگران، همکاری کردن و متعهد بودن مشکل داشته باشند . چنین بیمارانی اغلب خود خواه، لوس، بی مسئولیت یا خودشیفته به نظر می رسند معمولاً در خانواده هایی سهل انگار و بیش از حد مهربان بوده اند در کودکی ملاحظه دیگران را نمیکرده اند . در نتیجه در بزرگسالی، توانایی مهار تکانه¬های خود را ندارند و نمی¬توانند ارضاء نیازهای آنی را بخاطر دستیابی به منافع آتی به تاخیر بیندازند» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۴۳).
این حوزه شامل طرح واره های:
۱۰-استحقاق/ بزرگ منشی
۱۱-خویشتن داری و خود انضباطی ناکامی می شود .
حوزه چهارم : دیگر جهت مندی
«این بیماران به جای رسیدگی به نیازهای خود به دنبال ارضای نیازهای دیگران هستند . در اکثر این خانواده ها، والدین به جای توجه و اهمیت قایل شدن به نیازهای منحصر به فرد کودک، بیشتر نیازهای هیجانی یا منزلت اجتماعی خود را مهم می دانند» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۴۴) .
طرح واره های این حوزه شامل:
۱۲-اطاعت
۱۳-ایثار
۱۴-پذیرش جویی/ جلب توجهاست .
حوزه پنجم : گوش به زنگی بیش از حد و باز داری
«دوران کودکی این بیماران پر از خشونت واپس زدگی و سختگیری بوده و خویشتن داری و فداکاری بیش از حد بر لذت و خود انگیختگی غلبه داشتهاست . این بیماران در کودکی به تفریح و شادی تشویق نشدهاند و در عوض یاد گرفته اند زندگی را طاقت فرسا در نظر بگیرند. معمولاً در احساس بدبینی، ترس و نگرانی بسر می برند» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۴۵).
این حوزه شامل
۱۵-منفی گرایی، بدبینی
۱۶-بازداری هیجانی
۱۷-معیارهای سرسختانه / عیب جویی افراطی
۱۸-تنبیه میشود .
عملکردهای طرحواره
دو عملکرد اصلی طرحواره ها عبارتند از:
تداوم طرحواره و بهبود طرحواره.
«تداوم طرحواره : به هر چیزی که بیمار انجام می دهد تا وضعیت فعلی طرحواره را حفظ کند یا موجب تقویت آن شود . توسط سه ساز و کار اولیه تداوم می یابند، تحریف های شناختی، الگوهای خود آسیب رسان و سبک های مقابله ای» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۵۶) .
بهبود طرحواره : «بهبود طرح واره که هدف نهایی طرح واره¬درمانی است، دشوار و طولانی مدت است. زیرا طرحواره به سختی تغییر می کند و عمیقاً با باورهای فرد راجع به خود و محیطش گره خورده، بهبود طرحواره به اراده قوی و تمرین زیاد نیازمند است» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۵۸).
سبکها و پاسخهای مقابلهای سه سبک مقابله ای داریم همانطور که همه موجودات در مقابل تهدید سه واکنش نشان میدهند.جنگ، گریز، میخکوب که با سه سبک مقابله ای جبران افراطی، اجتناب و تسلیم هم خوانی دارد.
تسلیم : «وقتی بیمار تسلیم طرحواره می¬شود سعی نمی¬کند با آن بجنگد یا از آن اجتناب کند بلکه می پذیردکه طرحواره درست است وقتی با برانگیزنده های طرحواره روبه رو میشود پاسخ های هیجانی نامناسب نشان می دهد افرادی را برای شریک زندگی انتخاب میکنند که به احتمال زیاد با انها مانند والدین خشمگین برخورد می کنند» (یانگ، ۱۳۸۶، ص۶۱) .
اجتناب : «وقتی سبک مقابله ای اجتناب را بکار می برند سعی می کنند طرحواره هیچ وقت فعال نشود . از فکر کردن به آن اجتناب می کنند آن ها ممکن است به طور افراطی مشروب بنوشند، دارو مصرف کنند، پرخوری کنند، هیجان طلب و معتاد بکار شوند و در ارتباط با دیگران کاملا طبیعی به نظر میرسند» (یانگ، ۱۳۸۶، ص۶۱).
جبران افراطی: «سعی می کنند تا حد ممکن با دوران کودکی خود یعنی زمان شکل گیری طرحواره متفاوت باشند مثلا اگر در درون کودکی احساس بی ارزشی می کرده اند در بزرگسالی تلاش میکنند فردی بی عیب و نقص جلوه کنند. جبران افراطی را میتوان به عنوان تلاش سالمی علیه طرحواره در نظر گرفت که متاسفانه به جای بهبود به تداوم منجر میشود» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۶۱) .
پاسخ های مقابله ای : «رفتاری خاص که فرد در یک لحظه خاص و گذرا نشان می دهد مثلا مرد بیماری وقتی دوست دخترش او را تهدید به قطع رابطه کرد آنقدر مشروب خورد که از حال رفت. تمام راههای فرد ویژهای که بیمار از طریق آنها جبران افراطی، تسلیم و اجتناب را آشکار می سازد» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۶۳).
ذهنیت های طرحواره ای : «حالت های هیجانی و پاسخ های مقابله ای لحظه به لحظه ای که همه ما تجربه می کنیم و در موقعیت هایی بر انگیخته می شوند که حساسیت زیادی نیست به آن ها داریم و مدت کوتاهی بر ذهن غلبه دارند، در صورتی فعال می شوند که منجر به بر انگیختگی هیجان های آشفته ساز، پاسخ های اجتنابی یا رفتارهای حوزه آسیب رسانی شوند طوری که کنترل فرد را در دست می گیرند و او را زیر سلطه می برند» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۶۴).