سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403

18طرحواره ناسازگار

  • دوشنبه, تیر 25 1397

18طرحواره ناسازگار

 

در نظریه‌ی طرحواره‌درمانی ۱۸ طرحواره‌ی ناسازگار اولیه شناسایی شده است:

۱. محرومیت هیجانی

یکی از طرحواره های ناسازگار محرومیت هیجانی است. وقتی این طرحواره وجود دارد یعنی فرد در طول زندگی‌اش مورد محبت، پذیرش و درک شدن قرار نگرفته است. کسی نبوده به حرف‌های دل او گوش کند. ناله‌های همیشگی افرادی که طرحواره‌ی محرومیت هیجانی دارند احساس تنهایی، غمگینی و افسردگی است.

آنها از این شاکی هستند که هیچ کسی آنها را درک نمی‌کند و کسی نیست که با آنها یک دل سیر درد و دل کند. چون آنها انتظار دریافت محبت ندارند تمایل خود نسبت به دریافت توجه و محبت را ابراز نمی‌کنند و در نتیجه مورد محبت قرار نخواهند گرفت. آنها ممکن است کسی را برای رابطه انتخاب کنند که بی‌عاطفه، خودمحور، تنها یا نیازمند هستند. این احساس درک نشدن و دوست داشته نشدن آنقدر در آنها ریشه دوانده است و آنقدر نیرومند است که حتی ممکن است عطای روابط را به لقای آن ببخشند.

۲. رهاشدگی/بی‌­ثباتی

وقتی کسی این طرحواره را داشته باشد نسبت به طرد شدن و تنها ماندن حساسیت بالایی دارد. او حتی به کوچکترین نشانه‌های طرد شدن واکنش نشان می‌دهد. به عنوان مثال اگر فرد مورد علاقه‌اش تلفن او را جواب ندهد او احساس رهاشدگی می‌کند. او احساس می‌کند که افراد مهم زندگی‌شان آنها را دوست ندارند و دیر یا زود آنها را ترک خواهند کرد. علاوه بر این اثبات عشق و دوست داشتن به آنها کار ساده‌ای نیست، به سختی باور می‌کنند که فرد دیگری آنها را دوست دارند.

آنها همیشه در حالت ترس و نگرانی زندگی می‌کنند و مدام گوش به زنگ علامتی هستند حاکی از اینکه دیگران آنها را ترک می‌کنند. رفتارهای شاخص آنها عبارت‌ است از وابستگی افراطی به افراد مهم زندگی، انحصارطلبی و کنترل کردن، سرزنش دیگران به خاطر رها کردن آنها، حسادت، رقابت با رقیب‌های عشقی خیالی. این دسته از افراد ممکن است دچار عشق‌های آتشین بشوند.

۳. بی‌اعتمادی/بدرفتاری

کسی که این طرحواره را دارد مدام در این گمان است که دیگران قصد آسیب زدن به او را در سر می‌پرورانند حتی افراد مهم زندگی نیز با او با صداقت برخورد نمی‌کنند. به سختی به دیگران اعتماد می‌کند. از نظر او دیگران فقط قصد فریب دادن، کلک زدن، دروغ گفتن، نامردی کردن و … را دارند.

افرادی که این طرحواره را دارند تمایلی به روابط صمیمی ندارند، آنها می‌ترسند افکار و احساسات خود را با کسی درمیان بگذارند زیرا بر این باورند که دیگران از اطلاعاتی که در اختیار آنها قرار می‌دهد سوءاستفاده می‌کنند. آنها به منظور پیشگیری از آسیب دیدن به دیگران نزدیک نمی‌شوند و به دیگران نیز اجازه‌ی نزدیک شدن به خودشان را نمی‌دهند. حصاری به دور خود می‌کشند تا از احتمال آسیب دیدن اجتناب کنند. بدرفتاری و قربانی شدن در زندگی آنها فراوان است. این افراد مثل پلیس مدام به دنبال سرنخ‌ها و شواهدی برای اثبات ضرورت بی‌اعتمادی خود به دیگران هستند.

۴. انزوای اجتماعی/بیگانگی

وقتی کسی این طرحواره را داشته باشد بر این باور است که وصله ناجور جامعه است. او به هیچ گروهی احساس تعلق نمی‌کند. این فرد همیشه در حاشیه است و از وارد شدن به گروه‌ها اجتناب می‌کند. آنها کارهایی انجام می‌دهند که نیاز به خلوت و گوشه‌گیری از دیگران دارد. آدمهای همیشه تنها معمولاً طرحواره‌ی انزوای اجتماعی دارند.

۵. نقص/شرم

افرادی که طرحواره‌ی نقص/شرم دارند معتقدند که یک نقص درونی دارند، بی‌ارزش‌اند، و از همه بدتر احساس می‌کنند که دوست داشتنی نیستند. احساس می‌کنند زشت‌اند، حقیرند و به این خاطر احساس شرمندگی می‌کنند. آنها شدیداً بر این باور هستند که در وجود آنها هیچ چیز ارزشمندی وجود ندارد هر چه هست به دردنخور است. به همین خاطر سعی می‌کنند به دیگران نزدیک نشوند زیرا در صورت صمیمت هیجانی، دیگران نقص آنها را کشف می‌کنند و از آنها فاصله می‌گیرند.

۶. شکست

وقتی این طرحواره وجود داشته باشد فرد احساس می‌کند که به اندازه دیگران در زندگی پیشرفت نکرده است. به اندازه دیگران باهوش نیست. او مدام خود را با دیگران مقایسه می‌کند و در این مقایسه خود را بی‌کفایت می‌بیند. خود را نالایق، بی‌استعداد، نادان یا ناموفق در نظر می‌گیرد.

۷. وابستگی/بی‌­کفایتی

اگر فردی این طرحواره را داشته باشد معقتد است که از عهده‌ی انجام هیچ کاری بر نمی‌آید، خود را ناتوان و درمانده می‌بیند و نیاز دارد کسی باشد تا نیازهای او را برآروده کند. حتی نمی‌تواند برای کارهای معمولی زندگی روزمره خود نیز برنامه‌ریزی کند. احساس می‌کند از پس زندگی، درآمد، کار، شغل و …. بر نخواهد آمد. به تصمیم‌های خود اعتمادی ندارد. از این رو به دنبال کسی می‌گردند که بتواند این کارها را انجام دهد. وقتی چنین فردی پیدا شد شدیداً به او وابسته می‌شوند.

۸. آسیب‌پذیری نسبت به ضرر و بیماری

کسانی که همیشه در انتظار وقوع یک فاجعه هستند معمولاً طرحواره‌ی آسیب پذیری دارند. از همه چیز می‌ترسند از بلایای طبیعی گرفته تا احتمال حمله‌ی آدم فضایی‌ها به زمین، از بیماری ساده گرفته تا بیماری لاعلاج. بنابراین مدام در اضطراب به سر می‌برند.

۹. گرفتار/خودتحول نیافته

وقتی کسی این طرحواره را داشته باشد هویت محکمی ندارد. او اغلب در دیگران ذوب می‌شود مانند پدر، مادر، دوست، معلم، استاد و حتی درمانگر. در واقع می‌توان گفت این افراد به اندازه کافی رشد نکرده‌اند و به فردیت کامل نرسیده‌اند. جلوی رشد اجتماعی آنها گرفته شده است. احساس می‌کند که با کسی که در او ذوب شده است دو روح در یک بدن هستند.

۱۰. اطاعت

اگر این طرحواره وجود داشته باشد فرد به منظور اجتناب از تنبیه شدن توسط دیگران به حرفهای آنها گوش می‌کند و سلطه‌ی خود را به دست آنها می‌دهد. این فرد نیازها و هیجان‌های خود را نادیده می‌گیرد تا به نیازها و هیجانهای دیگران رسیدگی کند. او فکر می‌کند که خواسته‌های خودش هیچ ارزشی ندارند و آنچه که مهم است نیازهای دیگران است.

۱۱. خود قربان­گری

وقتی فردی طرحواره قربانگری خود را داشته باشد با تمایل خودش و با میل خویش به دنبال ارضای نیازهای دیگران است. سرلوحه زندگی او ارضا کردن داوطلبانه نیازهای دیگران است. او فردی بسیار دلسوز و مهربان و غمخوار است. او اگر به کسی کمک نکند احساس خودخواهی و غرور می‌کند. از رنج بردن دیگران به شدت ناراحت می‌شود. البته خیلی خوب است که ما نسبت به نیازهای دیگران احساس مسئولیت بکنیم اما کسی که طرحواره قربانگری داشته باشد خود را در این راه فدا می‌کند.

۱۲. تأییدطلبی

وقتی این طرحواره وجود داشته باشد فرد مدام به دنبال تأیید دیگران است. او هر کاری می‌کند و خود را به آب و آتش می‌زند که دیگران تأییدش کنند. اگر دیگران او را تأیید نکنند به شدت غمگین و افسرده می‌شود. در این راه ممکن است نیازهای هیجانی‌اش را نادیده بگیرد. فرد دارای این طرحواره دوست دارد که همه او را دوست داشته باشند. او به دنبال تأیید و جلب توجه دیگران است. تا وقتی دیگران تأیید می‌کنند او احساس خوبی درباره خودش دارد.

۱۳. بازداری هیجانی

افرادی که طرحواره‌ی بازداری هیجانی دارند هیجانات خود را ابراز نمی‌کنند و تا بتوانند از موقعیت‌های هیجانی و صحبت کردن درباره هیجان‌های خود فرار می‌کنند. آنها به شدت از نظر هیجانی خشک و بی‌عاطفه‌اند. نه دلسوزی، نه محبت و نه پرخاشگری خود را ابراز می‌کنند. بازداری هیجانی از آن طرحواره های ناسازگار است که مانع ابراز محبت و همدلی به دیگران می‌شود.

۱۴. استانداردهای سفت‌وسخت/انتقادجویی

یکی دیگر از طرحواره های ناسازگار که آدمهای کمال‌گرا به خاطر داشتن آن به شدت به دنبال رسیدن به استاندارهای بسیار بالا هستند و در این راه جان و مال و لذت و شادی خود را فدا می‌کنند طرحواره‌ی استانداردهای سفت و سخت است. زمانی که به این استاندارها دست پیدا نمی‌کنند به شدت خودشان را سرزنش و از خود انتقاد می‌کنند. آنها با «زمان» اشتغال ذهنی دارند. همیشه از کمبود زمان شاکی هستند.

۱۵. منفی گرایی/بدبینی

یکی دیگر از طرحواره های ناسازگار ، منفی‌گرایی و بدبینی است. درست است که زندگی جنبه‌های منفی مانند درد، بیماری، فقدان، ناامیدی، خیانت و …. دارد، اما وقتی کسی یکی از طرحواره های ناسازگار به نام طرحواره‌ی بدبینی و منفی‌گرایی داشته باشد صرفاً بر همین جبنه‌های منفی تأکید می‌کند. او حتی وقتی زندگی‌اش در وضعیت مناسبی قرار دارد باز هم بر همین جنبه‌های منفی زندگی تأکید می‌کند. در واقع او فقط نیمه‌ی خالی لیوان را می‌بیند.

۱۶. تنبیه‌­گرایی

یکی دیگر از طرحواره های ناسازگار اولیه تنبیه‌گرایی است که اگر وجود داشته باشد وای به حال دیگرانی که با این فرد در رابطه هستند. او دیگران را به خاطر اشتباهات حتی خیلی کوچک شدیداً تنبیه می‌کند. در بسیاری موارد این اشتباهات کوچک صرفاً برداشت شخصی فردِ دارای طرحواره‌ی تنبیه‌گرایی است. اما به هر حال او دیگران را سرزنش می‌کند، انتقاد می‌کند و یا به روش‌های دیگری آنها را تنبیه می‌کند. آنها حتی خودشان را نمی‌بخشند چه برسد به دیگران. هیچ عذر و بهانه‌ای حتی از نوع موجه‌ نیز قابل قبول نیست. آنها نقص‌ها و محدودیت‌های انسانی را نمی‌پذیرند و معقتدند که هر اشتباهی نتیجه کم‌کاری است و باید تنبیه شود. رحم و بخشش در مرام آنها نیست. اگر با کسی در رابطه باشند ممکن است از اهرم قهر کردن برای تنبیه او استفاده کنند و جان عاشق بیچاره را به لب می‌رسانند.

۱۷. استحقاق/بزرگ‌­منشی

یکی دیگر از طرحواره های ناسازگار استحاق/بزرگ‌منشی است. در یک کلام می‌توان گفت کسی که طرحواره استحقاق/بزرگ‌منشی دارد آدم خودشیفته‌ای است. او خود را از دیگران یک سر و گردن بالاتر می‌بیند، احساس می‌کند از همه بهتر و مهمتر است. نیازی نمی‌بیند به دیگران توجه کند یا با آنها همدلی کند. تنها موضوع مهم در زندگی فقط خودشان هستند. از قوانین پیروی نمی‌کنند زیرا قوانین برای عوام است نه برای آنها. دیگران باید خود را در جلوی پای او قربانی کنند وگرنه احمق و نادان خواهند بود. نیازهای دیگران را در نظر نمی‌گیرند و برای رسیدن به اهداف خود بدون توجه به زمان و مکان، و حتی بدون توجه به این که نیازهای آنها چه هزینه‌ای برای دیگران دارد از هیچ کاری دریغ نمی‌کنند.

۱۸. خودکنترلی/خودانضباطی ناکافی

آخرین طرحواره های ناسازگار، خودکنترلی/خودانضباطی ناکافی است. افرادی که زود خسته می‌شوند، حوصله انجام هیچ کاری را ندارند، برنامه مشخصی ندارند، و نمی‌توانند به برنامه‌های خود پای‌بند باشند دارای طرحواره‌ی خودکنترلی و خود انضباطی ناکافی هستند. در زندگی برای رسیدن به موفقیت باید لذت‌ها و هدفهای کوتاه‌مدت را کنار گذاشت تا بتوان برای رسیدن به اهداف بلندمدت کارهایی انجام داد، اما این افراد توانایی چشم‌پوشی از فعالیت‌های لذت‌بخش آنی را ندارند. آنها در زندگی خود روال منظمی را پیگری نمی‌کنند. آنها حتی نمی‌توانند هیجان‌های خود را کنترل کنند.