سبکهای مقابلهای در طرحواره درمانی
هر طرحوارهای بر اساس بدرفتاریها و عدم ارضای نیازهای هیجانی اساسی شکل میگیرد بنابراین همراه با درد و ناراحتی زیادی همراه است. بعد از شکل گیری ممکن است طرحواره در موقعیتهای مختلفی فعال شود و وقتی فعال میشود همان ناراحتی و درد هیجانی اولیه را بازتولید میکند. در نتیجه فرد تصمیم میگیرد به هر طریقی که شده ناراحتی خود را کاهش دهد. به روشهایی که فرد برای کاهش ناراحتی و درد هیجانی خود استفاده میکند سبکهای مقابلهای گفته میشود. این سبکها عبارتاند اجتناب، تسلیم و جبران افراطی.
سبک مقابلهای اجتناب
وقتی فرد از سبک مقابلهای اجتناب استفاده میکند طوری رفتار میکند که طرحواره هیچ گاه فعال نشود. مثلا از روابط صمیمی که ممکن است باعث طرد شدن وی شود اجتناب میکند، به مشروب و مواد مخدر رو میآورد یا درگیر روابط جنسی بیبند و بار میشود.
سبک مقابلهای تسلیم
وقتی شخصی از تسلیم استفاده کند طوری زندگی میکند که انگار طرحوارههایش حقیقت مسلم هستند. مثلا کسی که طرحوارهی رهاشدگی دارد دقیقاً به گونهای رفتار میکند که مستحق طرد شدن باشد.
سبک مقابلهای جبران افراطی
گاهی اوقات فرد تصمیم میگیرد که طرحوارههای خود را جبران کند. مثلا کسی که طرحواره بیاعتمادی دارد برای جبران آن بدون در نظر گرفتن شرایط به همه اعتماد میکند و از این رو دقیقاً مخالف طرحواره خود عمل میکند.
ذهنیتهای طرحوارهای
وقتی یک طرحواره فعال میشود و فرد از سبک مقابلهای خاصی استفاده میکند در حالتی قرار میگیرد که به آن ذهنیت گفته میشود. بنابراین منظور ما از ذهنیت حالتی است که فرد همین اکنون در آن قرار دارد. این ذهنیتها عبارتاند از ذهنیتهای کودکانه، والد ناکارآمد، مقابلهای و بزرگسال.
1-ذهنیت های کودکانه:
«ذهنیت کودک آسیب پذیر :
این ذهنیت تجارب تلخ و ناگوار کودک بدرفتار است . ذهنیت کودک عصبانی : رفتارهای خشمگینانه را بدون توجه به پیامدهای آن ابراز می کند .
ذهنیت کودک تکانشگر : هر وقت دلش بخواهد هیجانات و امیالش را بدون توجه به پیامدهای احتمالیش ابراز می کنند .
ذهنیت کودک شاد : نیازهای هیجانیش در حال حاضر بر آورده شده اند» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۷۱)
2-ذهنیت مقابله ای ناکارآمد :
«تسلیم شده
مطیع : در مقابل طرحواره تسلیم میشود و نا امید و منفعل می شود .
محافظ بی تفاوت : در مقابل اجتناب است با اجتناب از مردم، سوء مصرف مواد از رنج طرحواره فاصله می گیرند
-جبران کننده افراطی: که از طریق بد رفتاری با دیگران با طرح و ارادههایش میجنگد» (یانگ، ۱۳۸۶، ص۷۱) .
3-ذهنیت والد نا کار آمد : «والد تنبیه گر : والدی که کودک را به خاطر بد بودن تنبیه می کند .
والد پرتوقع : برای برآوردن آرزوهای بلند پروازانه کودک را تحت فشار قرار می دهند . دهمین ذهنیت، بزرگسال سالم است که سعی میکنیم از طریق آموزش برای اصلاح و بهبود سایر ذهنیت ها آنها را توانمند سازیم» (یانگ ، ۱۳۸۶، ص ۷۱)
تکنیکهای طرحواره درمانی
در طرحواره درمانی برای تغییر طرحواره های ناسازگار اولیه و سبکهای مقابلهای از تکنیکهای مختلفی شامل تکنیکهای شناختی، تجربهای و رفتاری استفاده میشود.
تکنیکهای شناختی
طرحواره درمانی با استفاده از تکنیکهای شناختی سعی میکند بیمار را به این سمت هدایت کند که طرحوارهها غلط هستند. به عبارت دیگر به فرد کمک میکند که طرحوارهها را ببرد زیر سوال. آنها را به عنوان فرضیهای در نظر بگیرد که درستی آنها را باید بررسی کرد. یکی از این تکنیکها بررسی شواهد تأیید کننده و رد کننده طرحواره است.
تکنیکهای تجربهای
وقتی بیمار متوجه شود که طرحوارههای او غلط هستند درمانگر از تکنیکهای تجربهای استفاده میکند تا در سطح هیجانی نیز طرحوارهها را شکست دهد. مهمترین تکنیک این مرحله، تصویرسازی ذهنی است. با تصویرسازی ذهنی بیمار خاطرات دردناک دوره کودکی خود را مجسم میکند و درمانگر به او کمک میکند تا تأثیر این خاطرات دردناک به حداقل برسد.
تکنیکهای رفتاری
در این مرحله درمانگر از بیمار میخواهد الگوها و عادات رفتاری خود را بر مبنای طرحوارههای او بوده است تغییر دهد.