Saturday, 21 December 2024

نظریه دلبستگی

  • Monday, Apr 29 2019


نظـــریــه دلبستـــگــی 


1- دلبستگی چیست؟ 

دلبستگی عبارت از پیوند یا رابطه هیجانی با یک فرد دیگر است. جان باولبی، روان‌شناس، نخستین نظریه‌پرداز دلبستگی بود. او دلبستگی را چنین توصیف کرده است: «ارتباط روانی پایدار بین دو انسان» (باولبی، 1969). باولبی عقیده داشت که پیوندهای اولیه که بین کودک و پرستارش شکل می‌گیرد، تأثیر فوق‌العاده‌ای دارد و در طول زندگی ادامه می‌یابد. به گفته باولبی، دلبستگی باعث نزدیک نگاه داشتن فرزند به مادر می‌شود و بدین ترتیب، احتمال بقای کودک را افزایش می‌دهد. 

موضوع اصلی نظریه دلبستگی این است که مادرانی که نیازهای کودکانشان را برآورده می‌کنند، نوعی حس امنیت در آن‌ها به وجود می‌آورند. کودک می‌داند که پرستارش قابل اتکاء است و این امر، پایه مطمئنی برای او به وجود می‌آورد تا به کشف جهان بپردازد. 

2- ویژگی‌های دلبستگی 

  • پناهگاه امن: هنگامی که کودک احساس خطر می‌کند یا می‌ترسد، می‌تواند نزد پرستار یا مراقبش باز گردد و احساس آرامش کند.
  • پایه مطمئن: مراقب یا پرستار پایه مطمئن و قابل اتکایی برای کودک به وجود می‌آورد تا به کشف جهان بپردازد.
  • حفظ نزدیکی: کودک سعی می‌کند که نزدیک مراقب یا پرستارش بماند و این امر به او احساس امنیت می‌بخشد.
  • اندوه جدایی: هنگامی که کودک از پرستار جدا می‌گردد، ناراحت و اندوهگین می‌شود.

3- «وضعیت عجیب» آینزوُرث 

مری آینزوُرث، روان‌شناس، در پژوهش‌هایی که در سال 1970 انجام داد کارهای اولیه باولبی را وسعت بیشتری بخشید. مطالعه معروف او به نام «وضعیت عجیب»، تاثیرات عمیق دلبستگی بر روی رفتار را آشکار ساخت. در این مطالعه، پژوهشگران کودکانی در سنین بین 12 تا 18 ماهگی را زیر نظر گرفتند و واکنش آن‌ها را در وضعیتی که مدّت کوتاهی تنها مانده و سپس به آغوش مادرشان باز می‌گشتند مورد مطالعه قرار دادند (آینزوُرث، 1978). 
بر پایه واکنش‌های مشاهده شده توسط پژوهشگران، آینزوُرث سه سبک عمده دلبستگی را توصیف کرد: دلبستگی مطمئن، دلبستگی دوسویه-نامطمئن و دلبستگی اجتنابی-نامطمئن. پس از آن دو پژوهشگر دیگر به نام‌های مِین و سولومن، بر پایه پژوهش‌های خود، سبک چهارمی را نیز به نام دلبستگی سازمان نیافته-نامطمئن بر سه سبک قبلی افزودند. مطالعات و پژوهش‌هایی که از آن تاریخ تا کنون صورت گرفته، سبک‌های دلبستگی آینزورث را تأیید کرده و مشخص نموده‌اند که سبک‌های دلبستگی بر روی رفتارهای بعدی در زندگی تأثیرگذارند. 

4- ویژگی‌های دلبستگی مطمئن

  • کودکانی که دلبستگی مطمئن دارند، به هنگام جدایی از پرستار یا مراقب، کمترین میزان غم و اندوه را نشان می‌دهند. این کودکان احساس امنیت می‌کنند و قادرند به پرستارانشان اتکاء کنند. به هنگام ترک پرستار یا والدین، کودک احساس امنیت می‌کند ومطمئن است که آن‌ها باز خواهند گشت.
  • کودکانی که دلبستگی مطمئن دارند به هنگام ترس، برای دستیابی به آسایش به پرستارشان روی می‌آورند. این کودکان می‌دانند که والدین یا پرستارانشان آسایش و اطمینان خاطر برایشان به ارمغان می‌آورند. به این خاطر، به هنگام نیاز به جستجوی آن‌ها روی می‌آورند.

5- ویژگی‌های دلبستگی دو سویه 

  • کودکانی که دلبستگی دو سویه دارند به هنگام ترک والدینشان بسیار اندوهگین می‌شوند. این سبک دلبستگی نسبتاً غیرمعمول است و در 7 تا 15 درصد کودکان وجود دارد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که دلبستگی دو سویه در نتیجه در دسترس نبودن مادر به قدر کافی، حاصل می‌شود. این کودکان نمی‌توانند بر حضور مادر (یا پرستار) به هنگام نیاز اتکاء کنند.


6- ویژگی‌های دلبستگی اجتنابی 

  • کودکانی که دلبستگی اجتنابی دارند تمایل به دوری از والدین یا پرستاران دارند. این کودکان در صورتی که حق انتخاب داشته باشند، ارجحیتی بین پرستار و یک فرد غریبه قائل نمی‌شوند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که این سبک دلبستگی ممکن است نتیجه بدرفتاری یا غفلت پرستاران باشد. کودکانی که به خاطر وابستگی یا اعتماد به پرستار مورد تنبیه قرار گرفته‌اند یاد خواهند گرفت که در آینده نیز از درخواست کمک اجتناب کنند.

7- مشکلات دلبستگی 

برای کودکی که دلبستگی مطمئنی شکل نداده چه اتفاقی می‌افتد؟ پژوهش‌ها نشان می‌دهند که ناکامی در شکل دادن دلبستگی مطمئن در ماه‌های اول زندگی، می‌تواند تاثیری منفی بر روی رفتارهای دوران کودکی و نیز بزرگسالی داشته باشد. کودکانی که اختلال بی‌اعتنایی مقابله‌ای (odd)، اختلال سلوک (cd) یا اختلال استرس پس از سانحه (ptsd) برایشان تشخیص داده شده غالباً دچار مشکلات دلبستگی، احتمالاً به خاطر بدرفتاری، غفلت یا آسیب‌های دوران اولیه کودکی، می‌باشند. مطالعات نشان می‌دهد که کودکانی که بعد از سن 6 ماهگی به فرزندخواندگی در آمده‌اند در معرض خطر بیشتری از نظر مشکلات دلبستگی قرار دارند. 


با وجودی که سبک دلبستگی که در دوران بزرگسالی نشان داده می‌شود لزوماً مشابه دوران کودکی نیست امّا پژوهش‌ها نشان داده‌اند که دلبستگی اولیه می‌تواند تأثیری قوی بر روی روابط بعدی داشته باشد. برای مثال، کسانی که در دوران کودکی دلبستگی مطمئن دارند بعداً دارای اعتماد به نفس مناسب، رابطه عاطفی قوی و قابلیت خود-بیانگری خواهند بود.