تفکر انتقادی در کودکان، روش آموزش
زندگی در جامعه پیچیده امروزی نیازمند تربیت کودکانی است که قادر باشند با تکیه بر تفکر و اندیشه بر مسائل پیرامون خویش چشم انداز روشنی کسب کنند و اطلاعات لازم را در مورد زندگی خویش جمع آوری و ترکیب کنند و با یک داوری خوب، آنها را ارزیابی نمایند.
در حقیقت افراد در بزرگسالی برای مواجهه بامسائل زندگی واتخاذ تصمیمهای اساسی، نیازمند مهارت تفکر انتقادی هستند.
برای اینکه فرزند شما از همان کودکی بتواند تصمیمهای مهمی در زندگی بگیرد، باید قدرت تجزیه و تحلیل، ارزیابی و قضاوت نسبت به شرایط زندگی خود را آموزش ببیند.
داشتن توانایی و مهارت تفکرانتقادی به اشخاص اجازه میدهد تا بتوانند در زندگی اطلاعات را تجزیه و تحلیل کنند، استدلال کنند و به ارزیابی مشکلات بپردازند و تصمیم گیری معقولی اتخاذ نمایند.
همچنین با پیشرفت روزافزون دانش و فناوری و جریان گسترده اطلاعات، فرزندان ما نیازمند آموزش تفکر انتقادی هستند که با افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند و اطلاعات را سازماندهی، طبقهبندی، مقایسه و ارزشیابی نمایند.
آموزش تفکر انتقادی که یکی از مهارتهای زندگی است از دوران کودکی بسیار مهم است چرا که فرد را قادر میسازد تا اطلاعات دریافتی را از همان کودکی ارزیابی نموده و خطرات عمل برپایه یک فرض غلط را به حداقل برساند.
نقص در آموزش این مهارت از کودکی میتواند باعث صدمه، مسمومیت ذهنی، عدم پذیرش و یا خرابکاریهایی شود که ممکن است فرد را با خطرات مهلکی روبهرو سازد.
تفکر انتقادی در کنار شیوه تفکر خلاق، پیش نیاز سایر مهارتهای زندگی از جمله حل مسأله، تصمیمگیری، ارتباط مؤثر و روابط سازنده را تشکیل میدهد.
فردی که توانایی تفکر انتقادی را از همان کودکی آموزش نبیند، نمیتواند راهحلهای متعدد برای مسائل را ارزیابی و بهترین شیوه را انتخاب کند و با شکستهای متعدد روبهرو خواهد شد.
در واقع تفکر انتقادی و تفکر خلاق هر دو منجر به نوآوری و خلق ایدههای جدید میگردد و فرد را قادر میسازد تا ایدهها و راهحلهای موجود را ارزیابی کرده و بهترین آنها را انتخاب کند.
چه مواردی مانع از رشد تفکر انتقادی در فرزندان میشود؟
نداشتن انگیزه: تازمانیکه فرزند شما انگیزهای برای بهکارگیری تفکر انتقادی نداشته باشند، آموزش تفکر نقادانه برای تجزیه و تحلیل، کاری بیهوده خواهد بود.
کودکان باید به همراه والدین خود فعالانه مسائل و مشکلات واقعی را تجزیه و تحلیل کنند.
برای ایجاد انگیزه در کودکان بهتر است به جنبههای علمی و رفتاری تفکر انتقادی بپردازیم و فقط موعظه و سخنرانی نکنیم.
نگرش کنونی کودکان: بزرگترین مانع در سر راه آموزش تفکر انتقادی نگرش و دید کنونی افراد میباشد.
کودکان از همان ابتدای تولد بینش، طرز تفکر و روشهای حل مسأله خود را تنظیم کردهاند.
فراگیری تفکر انتقادی شامل گسترش فرایندهای فکری از طریق فکر کردن به ورای آنچه در حال حاضر اتفاق میافتد است.
نوع آموزش این تفکر: یکی از مشکلات دشوار در آموزش تفکر انتقادی، چگونگی کمک به کودکان در فاصله گرفتن از عقاید و ارزشهای خود است، تا از این طریق قادر باشند انواع دیگر فکر کردن را یاد بگیرند.
رشد تدریجی مهارتها: والدین باید همراه کودکان به تمرین تفکر انتقادی بپردازند و با کارهای سادهای چون شناختن محیط اطراف و یادگیری پرسش مناسب شروع کنند، سپس میتوانند به مهارتهای پیچیدهتری چون شناخت فرضیات و ایجاد و نقد مباحث بپردازند.
فراگیری تفکر انتقادی همانند رشد دیگر تواناییهای فرد است و باید برای تسلط بیشتر پیوسته در سطوح پیچیده، آن را تمرین کرد.
عدم وجود اعتماد و حمایت والدین: در آموزش هر مسئلهای حمایت و تشویق به اندازه یاد دادن آن مسئله اهمیت دارد.
والدین باید اعتقاد داشته باشند که میتوانند فرزندانی خلاق تربیت کنند و در این مورد صبر داشته باشند.
صرفاً یک پاسخ صحیح وجود دارد: زمان یاد دادن مهارت تفکر انتقادی نباید فرض بر این باشد که تنها یک پاسخ صحیح وجوددارد، چراکه این فرض باعث ایجاد مانع ذهنی شده و پرورش مهارت انتقادی را در کودک کاهش میدهد.
تبعیت از قواعد: یکی از موانع تفکر انتقادی، اندیشیدن در قالبهای خاص و ترس از رها کردن این قالبهای ثابت و قراردادی است و برای اینکه این مانع ذهنی بشکند باید به کودکان آموخت که گاه برای حل مسأله باید چهارچوبهای ثابت و حاکم را شکست و از آنها خارج شد.
همچنین باید به والدین و مربیان آموخت که هرگونه تبعیت نکردن دانشآموز و فرزند از چهارچوبهای خطرناک نیست و نباید بیدلیل مانع از خلاقیت نوجوانان در تفکر و عمل شد.
تفکر منفی: منفیگرایی و انتقاد و بهانه جویی، تمسخر و تحقیر موانع ذهنی هستند که آثار تخریبی مضاعفی دارند؛ بنابراین باید به کودکان آموخت که به افکار نقادانه ارزش بگذارند.
در این مواقع والدین به عنوان اولین الگوهای تفکر فرزندان نقش مهمی ایفا میکنند. اگر والدین خود برای افکار خلاقانه و نقادانه ارزش قائل نباشد، بعید است که بتوان این تفکر را در فرزندان پرورش داد.
پرهیز از خطر یا ترس از شکست: عدم خطرپذیری زمانی خود را بروز میدهد که ما به عنوان والدین بیش از حد قانونگرا، ایرادگیر یا نگران باشیم.
این عدم خطرپذیری مانعی است در برابر افکار نو و جدید و مانع پرورش تفکر نقادانه در کودک.
پرهیز از موقعیتهای مبهم: ابهام، بخش جداییناپذیر زندگی است. موقعیتهای مبهم ممکن است به سوء تفاهم و تناقضهای جدی منجر شود.
بنابراین سعی داریم که از آنها پرهیزکنیم. باید به کودکانمان بیاموزیم که برای رفع یک موقعیت مبهم از زوایای مختلف به آن بنگرند و بهذهن خود اجازه دهند کهدرباره آن ابهام بیندیشد و راهحل مناسبی برگزیند.
فرزندان ما باید یاد بگیرند که نمیتوان در زندگی بر هیچ چیزی تسلط پیدا کرد.
پس برای مواجهه با هر مسئلهای در زندگی بهتر است آن را تجزیه و تحلیل کنند تا تصمیمگیری مناسبی داشته باشند یعنی تفکر نقادانه داشته باشند.
والدین در پرورش تفکر انتقادی در کودک و نوجوان دارای نقش مهمی هستند.
آموزش تفکر انتقادی از همان ابتدای کودکی باعث میشود تا فرزندان در مواجهه با مسائل زندگی خود این مهارت را تمرین و تکرار کنند و در بزرگسالی از آن بهرهمند شوند.
در واقع تفکر انتقادی باید از همان کودکی در کانون خانواده به کودک آموزش داده شود واین تفکر در دوران ابتدایی در مدرسه کامل میشود.
بنابراین حضور والدین درجلسههایی که این مهارت را آموزش ببینند و به فرزند خود یاد بدهند نکته ضروری و مهمی است.
در شرایطی که کودکان و نوجوانان در معرض انواع کانالها، تبلیغات و شبکههای مجازی هستند نیاز به ابزاری دارند که با آن درستی و نادرستی اطلاعات را ارزیابی کنند.
به همین دلیل آموزش این مهارت یک نیاز ضروری برای تلقی میشود.
1. مهارت تفکر انتقادی این قدرت را به فرزند شما میدهد که بتواند از میان اطلاعات و پیشنهادهای فراوانی که به او میشود، پیشنهادهای سالم را از ناسالم تشخیص دهد.
2. مهارت تفکر انتقادی به فرزندتان این امکان را میدهد که اطلاعات اساسی را برای یک تصمیمگیری صحیح انجام دهد.
3. این مهارت به فرزند شما کمک میکند تا واقعیتها را بیابد و خود را به حدس و گمان محدود نکند.
4. مهارت تفکر نقادانه به فرزند شما فرصت میدهد تا اعمال و رفتارهای خود را پیشبینی کند.
یعنی قبل از اینکه عملی را انجام دهد در مورد پیامدهای رفتاری آن فکر کند و کمتر اشتباه کند و دچار مشکل شود.
5. مهارت تفکر انتقادی از آسیبهای روانی، اجتماعی مانند بزهکاری، بیبند و باری، اعتیاد، فرار از منزل، فرار از مدرسه، خشونت، بیتوجهی به قوانین و مقررات پیشگیری کند.
برای تقویت تفکر نقادانه در فرزند خود بهتراست به نکات زیر توجه کنید:
به فرزند خود آموزش دهید به دقت به آنچه اتفاق افتاده، یا آنچه از آنها خواسته شده توجه کنند.
به کودکتان یاد دهید یک موضوع را از جنبههای مختلف بررسی کند.
به او آموزش دهید بر روی آنچه که برای او مهم و با ارزش است تمرکز کند.
اگر چیزی برای فرزندتان مبهم و نامشخص است، بپرسد تا برایش مشخص شود.
فرزندتان باید یاد بگیرد با فکر باز به پدیدهها نگاه کند.
همراه با فرزندتان به ارزیابی پدیدهها و اتفاقها بپردازید و با طرح چراهای متعدد به نقد پدیدهها بپردازید.
به فرزندتان کمک کنید به دنبال دلایل، مدارک و شواهد تأییدکننده یا ردکننده پدیدهها، عقاید و احتمالها باشد.
به کودکتان یاد بدهید در تفکر انعطاف نشان دهد. گاهی رسیدن به یک نتیجه مشخص، غیرممکن و یا مشکل است و توافق بر سر یک قرارداد، راه حل نهایی است.
فرزندتان را راهنمایی کنید پس از بررسی تمام جوانب، تصمیم بگیرد و عمل کند.
چند ایده ساده برای پرورش کودکان متفکر
آموزش پرسشگری از همان کودکی مهمترین مسئله در تشویق کودکان به پرورش مهارت تفکر انتقادی است.
پرسشگری، توانمندی ذهنی کودکان را افزایش میدهد و یادگیری را برای آنها مفرح و مهیج میگرداند. از طریق پرسش، کودکان نقش فعال بیشتری در تفکر نقادانه و استدلال پیدا میکند.
1. کودکان را به پرسیدن تشویق کنید و آنها را تشویق کنید تا پرسشهای بیشتری بپرسند.
2. همواره به پرسشهای کودکانتان با اشتیاق پاسخ دهید.
3. از کودکانتان پرسشهایی بپرسید که میدانید آنها جوابشان را میدانند. اجازه دهید آنها احساس کنند که خودشان جواب را یافتهاند.
4. تفاوت بین پرسشهایی که حافظه را تحریک میکنند مانند چه، کدام، کجا و پرسشهایی که تفکر را تحریک میکنند مانند چرا، چه اتفاقی میافتد اگر، را همواره به یاد داشته باشید.
5. کودکان را راهنمایی کنید تا خودشان جواب را بیابند. جواب را به آنها نگویید زیرا دادن جواب به آنها، فرایند تفکر ا متوقف میسازد.
6. فضای یادگیری را برای ایدههایی که آنها میدهند باز بگذارید. اجازه دهید تا آنها از تجربه ایدههای جدید راحت باشند و از خطا کردن، نترسند.
7. جواب اشتباه را به عنوان یک فرصت یادگیری تلقی کنید. هرگز کودک خود را به خاطر جواب اشتباه سرزنش نکنید.
8. برای آموزش این مهارت صبر داشته باشید. ممکن است گاهی فرایند تفکر طولانی شود اما پاداش این صبر کردن پرورش کودکی است که در بزرگسالی تبدیل به انسان متفکری خواهد شد.
9. به فرزندتان دفترچه یادداشتی بدهید که به همراه داشته باشد تا اگر سؤال خوبی به ذهنش رسید آن را یادداشت کند.
10. از کودکانتان بخواهید تا افکارشان را بلند بیان کند تا روش فکر کردن و نحوه یادگیری آنها را بهتر بفهمید.
11. به عقاید کودکانتان احترام بگذارید و اجازه دهید آنها عقاید خودشان را داشته باشند.
12. کودکان را تشویق کنید تا قبل از نتیجهگیری نهایی، حداکثر اطلاعات ممکن را جمعآوری کنند.
13. به کودکان وقت محدودی برای تلویزیون دیدن و بازیهای رایانهای بدهید زیرا خلاقیت آنها را از بین میبرد.
14. اهمیت زمانی که در کنار هم هستید را بدانید و از این با هم بودن لذت ببرید. هیچگاه فراموش نکنید این فضایی است که یادگیری دائم را برای کودکانتان فراهم میکند.
از همان ابتدای کودکی و آموزش مهارتهای زندگی از جمله تفکر انتقادی باید مرز مشخصی بین آنچه این مهارت است و آنچه نباید یاد گرفته شود در نظر گرفته شود از جمله موارد زیر:
تفکر نقادانه، بیاحترامی و بیتوجهی به بزرگسالان نیست
کودک شما باید یاد بگیرد که داشتن این مهارت به معنی جنگ و ستیز دائمی با دیگران به خاطر اختلاف نظر با آنها نیست.
در حین آموزش این مهارت به کودکان بایداین نکته را نیزبه آنها یاد بدهیم که داشتن تفکر انتقادی به معنی ارزیابی و تجزیه و تحلیل اوضاع پیرامون خود و تصمیمگیری براساس بهترین انتخاب است و این به معنی بیتوجهی به بزگسالان و دست کم گرفتن تجارب آنها نیست.
تفکرنقادانه بیاعتمادی وبدبینی به دیگران نیست
منفیبافی و بیاعتمادی به دیگران سرمنشأ بسیاری از مشکلات ارتباطی مادر بزرگسالی است.
مرز بین تفکرانتقادی و داشتن بیاعتمادی به دیگران در این مسئله است که قبل از هر تصمیمگیری ارزیابی جامعی داشته باشیم و بدون فکر کردن هر نظر و عقیدهای را قبول نکنیم نه اینکه هر نظر و عقیدهای را از جانب دیگران رد کنیم