جالب است بدانید که بزرگترین اختراعات بشر زمانی اتفاق افتادهاند که شخص، تمرکز کافی برروی موضوع مورد نظر نداشته. البته هیچگاه شکستهای بزرگ و کوچک را در این راه نادیده نگیرید زیرا اگر این شکستها نباشند هیچگاه ذهن خلاق نخواهد شد.
اما اگر بخواهیم دقیق تر موضوع تفکر خلاق را بررسی کنیم اول باید ببنیم درباره چه چیزی حرف میزنیم.
تفکر خلاق چیست؟
در موضوع تفکر خلاق، از ایدهها و تفکر انتقادی بسیار یاد میکنیم، زیرا رابطهی عمیقی بین آنها برقرار است. شما اگر خلاق نباشید ایدههای جدید را کشف نمیکنید و اگر ایدههای جدید را کشف نکنید جسارت استفاده از تفکر انتقادی را نخواهید داشت.
بنابراین یکی از راههای درک تفکر خلاق، یادگیری مهارت تفکر انتقادی است. زمانی که همه درگیر یک زندگی اتوماتیک و رباتی هستند، کسی خلاق است که بتواند زنجیر محدودیتها را بشکند و چیزی را ببیند که بقیه قادر به دیدنش نیستند.
با این حال شاید بارها این زنجیر را شکسته و چیزی فراتر از تصور دیگران را ببینیم اما به خاطر مخالفت و تایید نکردن بقیه، از ادامه مسیر منصرف شویم. تفکر انتقادی به شما جسارت شنا کردن برخلاف جهت آب را میدهد و فقط در این صورت است که دوباره نیروی تفکر خلاق را لمس میکنید.
بنابراین سادهترین تعریف تفکر خلاق این است: توانایی دیدن آنچه که دیگران نمی توانند ( نمیخواهند) ببینند.
در اصطلاح به این توانایی، تخیل میگویند اما واقعیت این است که چیزی به نام تخیل وجود ندارد و مافقط هرآنچه که از نظر علمی و منطقی قابل اجرا نباشد را در دسته تخیل قرار میدهیم تا خودمان را توجیه کنیم که چرا تا به حال آن را اجرا نکردهایم.
بنابراین هرچه که از نظر همه غیرقابل اجرا شناخته شده بلاخره روزی اجرا میشود و شما با این دیدگاه تا حد زیادی اجازه تفکر خلاق را به خودتان می دهید. یادتان باشد اگر برای خودتان محدودیتی قائل نشوید آزادترین انسان روی زمین هستید و این چیزی نیست که دیگران بتوانند از شما سلب کنند.
چه کسی مهارت تفکر خلاق را در اختیار دارد؟در هر لحظه میلیونها ایده در ذهن شما شکل می گیرند اما به خاطر اینکه از سنین پایین مدل ذهنی خود را بر پایه عدم خلاقیت تربیت کردهاید، ذهن شما تقریبا همه آنها را نادیده می گیرد و شما ناخواسته درون یک چرخه قرار میگیرید که میگوید من خلاق نیستم.
در سال ۱۹۸۳ کتابی توسط skip ross تحت عنوان say yes to your potential منتشر شد. آقای ross در این کتاب، نتیجه یک نظرسنجی را در رابطه با خلاقیت بیان میکند که به شرح زیر است:
حدود ۲ درصد از افراد ۲۰ تا ۴۰ سال خلاق هستند و این در حالی است که میزان خلاقیت در کودکان ۵ تا ۷ سال به ۹۰ درصد هم میرسد. همچنین افراد ۱۰ تا ۲۰ سال بیش از ۱۰ درصد خلاق نبودند.
این آمار و ارقام، قدیمی و مخصوص به کشور آمریکا هستند اما در همه دنیا با کمی تفاوت، همچنان به طور دقیقی صدق میکنند. آمار آقای راس نشان دهنده این است که همه افراد، مهارت تفکر خلاق را از سنین پایین به همراه دارند اما هرچه بزرگتر میشوند به خود القا میکنند که خلاق نیستند و به طرز وحشتناکی این مهارت را در خود نابود میکنند.
بنابراین هیچگاه تصور نکنید که مهارت تفکر خلاق، در اختیار عدهای از مردم قرار گرفته که خاص و استثنایی هستند وشما هیچگاه نمی توانید به اندازه آنها خلاق باشید. از همین حالا به خودتان اجازه دهید که اطرافتان را بدون محدودیت ببینید تا خلاقیت درونتان شروع به موج زدن کند.
چگونه خلاق باشیم:
بعد از همه توضیحات قبلی، شاید برای شما سوال شده باشد که چگونه خلاقیت داشته باشیم؟ و یا افراد خلاق چه خصوصیاتی دارند؟
در یک پاسخ مختصر می توان گفت: افراد خلاق به خلاقیت عادت کردهاند و به جای تلاش و فشار بیهوده برای خلاق شدن، از آن لذت میبرند. اما قطعا به یک پاسخ مختصر بسنده نمیکنیم و ۵ راهکار قطعی برای خلاق شدن شما معرفی میکنیم. این ۵ راهکار توانسته خلاقیت را در من و خیلی از افراد دیگر بیدار کند، بنابراین از شما هم فرد خلاقی خواهد ساخت.
۱. چارچوپ شکن باشید:
رعایت کردن همه قانونها به صورت تمام و کمال الزامی نیست ولی این موضوع شکستن همه قانونها را هم توجیه نمی کند. بسیاری از قوانین و چارچوبهایی که برای ما وضع شده، در واقع برای حمایت از ما هستند. اما برخی محدودیتهایی که برای خودمان در نظر میگیریم میتوانند جلوی خلاقیت را بگیرند.
یکی از بهترین راههای چارچوب شکنی صحیح، مطالعه در زمینههایی به جز زمینه کاری و یا تحصیلی خودتان است. نیازی نیست برای این کار زمان زیادی بگذارید و عمیقا بخوانید. همینکه با موضوعاتی به جز کار و درس خودتان آشنا شوید خلاقیت زیادی را در زمینههای فکری و کاری بدست میآورید.
سفر به مناطقی که از نظر آداب و رسوم با شما کاملا متفاوت هستند به طرز عجیبی بر خلاقیتتان تاثیر مثبت میگذارد. اگر فعلا امکان سفر برای شما فراهم نیست، میتوانید با مطالعه و کسب اطلاعات درباره چنین مناطقی شروع کنید.
در کل حرکت کردن در یک مسیر کاملا هموار میتواند خسته کننده باشد بنابراین به مسیر زندگی خودتان تنوع بدهید تا خلاقیت از وجودتان لبریز شود.
۲. از دیگران بخواهید تا مهارت تفکر خلاق را به شما بیاموزند:
البته نیازی نیست که علنا به کسی بگویید: لطفا مهارت تفکر خلاق را به من یاد بده. اما حضور پیدا کردن در کنار اشخاصی که خلاق هستند میتواند باعث خلاق شدن شما هم بشود.
توجه کنید که اگر عمیقا احساس میکنید که خلاق نیستید ممکن است با حضور در کنار افراد خلاق دچار رنجش بیشتری شوید و با خود بگویید چرا من خلاق نیستم.اما نگذارید این احساس بر شما غلبه کند و به جای ناامیدی، خوشحال باشید که فرصت خلاق شدن و کشف قدرت خلاقیت را بدست آوردهاید. خلاقیت کاملا مسری است و شما در هرصورت میتوانید انسان خلاقی باشید. بنابراین به دنبال نتیجه سریع نباشید زیرا بلاخره این اتفاق میافتد.
یکی از قدرتمندترین راهها برای یادگیری خلاقیت از دیگران، کپی برداری از کارهای خلاقانهای است که انجام میدهند. اگر شروع به جمعآوری اطلاعات کنید و هر کار خلاقانهای که میبینید در یک دفتر یا در تلفن همراه خودتان یادداشت کنید قطعا پس از مدتی متوجه میشوید که تبدیل به فرد خلاقی شدهاید.
فرمول خلاقیت میتواند مانند عکس زیر باشد
۳. گفتگوی درونی خودتان را کنترل کنید
این کار نه تنها برای خلاقیت بلکه برای موفقیت شما در هر زمینهای لازم و ضروری است. زمانی که در حال فکر کردن هستید در واقع با خودتان حرف میزنید. صدایی در افکار شما چهره کمال به خود میگیرد و شما را راهنمایی میکند.
اما این صدا تحت کنترل شماست و اگر مدام از ناامیدی میگوید، به خاطر این است که خود شما به او اجازه دادهاید. دقیقا همین صدا میتواند باعث موفقیت شما هم باشد. اگر به او یاد بدهید که مثبت و صحیح حرف بزند هیچچیز دیگر جلوی موفقیت شما را نخواهد گرفت.
دررابطه با مهارت تفکر خلاق هم بسیاری از جملات این صدای درونی قاتل خلاقیت شما هستند. جملاتی همچون:
- نمیتوان متفاوت بود.
- واقعبین باش.
- وجهه خودت را خراب نکن.
- این کار عملی نیست.
- دیگران هم در این کار موفق نبودهاند.
- کار زیادی میبرد.
- اگر اشتباه کنم چه؟
- هیچکس حاضر به انجام آن نیست.
- جدی باش.
- وقت یا پول این کار را نداریم.
- درست است اما…
- این کار بچهگانه است.
- و…
اگر ایده خوبی در سر دارید نگذارید هیچ چیز و هیچ کس شما را منصرف کند. اگر همان مسیر قدیمی را بروید نباید انتظار هیجان و خلاقیت را داشته باشید.
۴. بذر خلاقیت را در جای درست بکارید:
شما اگر بذر پربار ترین میوه را هم در خاک نامناسب بکارید به خوبی رشد نمی کند. بنابراین خلاقیت خود را در معرض محیطی قرار دهید که آن را رشد دهد.
ایدههای شما که همان بذر خلاقیت شما هستند به خاطر حساسیت بالایی که دارند با یک اخم یا نیشخند، کاملا نابود می شوند. با یک شوخی ساده هزاران زخم چاقو بر وجودشان میماند و با تایید نشدن از سمت اشخاص خاصی از فرط نگرانی میمیرند.
بنابراین بذر خلاقیت خودتان را در همه جا نپاشید و حتی گاهی لازم است مدتی آن را دست نخورده نگه دارید تا محیط خوبی برای رشد آن پیدا کنید.محیطهای منفی جای مناسبی برای ارائه ایده جدید شما نیستند. بنابراین سعی نکنید به محض رسیدن یک ایده به ذهنتان آن را مطرح کنید و از آن دفاع هم بکنید. با چنین کاری قبل از ادامه بحث ناامید خواهید شد. بهترین زمان برای ارائه و دفاع از ایدهتان وقتی است که تا حدی در مکان مناسب آن را رشد داده باشید.
5. راه فرار را بر خود ببندید:
فرایند فکر کردن در ذهن، با سوال و جواب انجام میشود و در رابطه با تفکر خلاق، پرسیدن سوالاتی از خودتان که پاسخش ایده شما را نقض میکند میتواند برای همیشه شما را در همان مسیرهای قدیمی و خستهکننده زندگی نگه دارد.
گاهی ایدهای به ذهن شما میرسد، ولی از ته دل نمیتوانید پذیرای آن باشید بنابراین به عنوان راه فرار از خود سوالاتی میپرسید که به نقض ایده خوبتان منجر شود.برای جلوگیری از این کار بهتر است با خودتان روراست باشید زیرا شما تنها نیستید و ۹۵ درصد مردم دنیا چنین عادتی دارند. میتوانید برای شروع از سوالات جایگزین استفاده کنید و راه فرار را بر خودتان ببندید. مثل:
- عوامل تاثیرگذار بر این موضوع چه چیزهایی هستند؟
- دشوارترین و پرهزینهترین راه اجرای این موضوع چیست؟
- اگر اصلا چنین کاری را انجام ندهم چه میشود؟
- ریشه مشکل من کجاست؟
- چرا این مساله مهم است؟
- و…
همیشه به یاد داشته باشید که یک ذهن غیرخلاق میتواند پاسخهای غلط را شناسایی کند. اما سوال درست را فقط یک ذهن خلاق میپرسد. هیچکس به اندازه خودتان نمیتواند بهترین سوالات مربوط به ایدهتان را پیدا کند، پس دست به کار شوید.