جمعه, 31 فروردين 1403

مدیریت زمان وانرژی

  • دوشنبه, مهر 22 1398

به جای مدیریت زمان، انرژی خود را مدیریت کنید!

 

همه آن‌هایی که می‌خواهند کارهای بزرگ انجام دهند و در حرفه خود عالی باشند و به بهترین شکل ممکن بدرخشند، وقتی آستین بالا می‌زنند و وارد گود می‌شوند، اولین مانع بزرگی که سرراه خود می‌بینند، محدودیت ساعات شبانه‌روز است؛ درواقع همه آدم‌ها، در یک روز فقط ۲۴ساعت زمان در اختیار دارند. با احتساب حداقل ۸ساعت زمان برای استراحت و بازسازی جسم و ذهن و روان، در خوش‌بینانه‌ترین حالت فقط ۱۶ساعت زمان مفید برای ما باقی می‌ماند که درعمل میزان زمان موثر و قابل استفاده برای ما، بسیار کمتر از این مقدار است. این در حالی است که زمانی به این اندکی، برای انجام همه فعالیت‌های موردنیاز یک زندگی مرفه در قرن بیست‌ویکم بسیار کم است.

بسیاری از افرادی که در جاده موفق قرار می‌گیرند و به‌سمت عالی‌شدن پیش می‌روند، به دلیل کمبود اجتناب‌ناپذیر زمان، شروع به سرقت وقت از سهم دیگران می‌کنند؛ مثلا اگر عیالوارند و طبق روال جامعه وظیفه دارند هر روز ساعتی را با زن و فرزند باشند، سهم بودن با آن‌ها را حذف کرده و به سهمیه وقت کاری خود اضافه می‌کنند یا اینکه از ورزش و بهداشت و سلامتی جسم خود می‌گذرند و زمانی را که باید الزاما برای بازسازی بدن خود استفاده کنند، به کار و تلاش بیشتر اختصاص می‌دهند. یک مثل شرقی می‌گوید: «مسیرهای مارپیچی روبه‌پایین هرگز نمی‌توانند ما را به‌سمت قله ببرند.» به همین دلیل این دسته افرادی که تمام وقت کار می‌کنند، همیشه با یک واقعیت ترسناک مواجهند و آن، کمبود وقت و فرصت است.

در ابتدا و در چند دهه گذشته به‌عنوان چاره کار و راه‌حل کمبود وقت بحث «مدیریت زمان» مطرح شد. مدیریت زمان به معنای استفاده بهینه از وقت و زمان در دسترس برای انجام امور مهم و ضروری است. یافتن امور مهم نیز نیازمند مبحثی به نام مدیریت اولویت‌هاست؛ یعنی باید وقت و زمان خود را به ترتیب برای چیزهایی که برایمان مهم‌ترند و انجامشان واجب‌تر است، سهمیه‌بندی کنیم. طبیعی است که مدیریت زمان، فرایندی پویا و انعطاف‌پذیر است و باید دائم آن را براساس اولویت‌ها تغییر داد.

اما نکته اینجاست که بسیاری مواقع، مدیریت زمان و برنامه‌ریزی دقیق فعالیت‌ها براساس اولویت، جواب نمی‌دهد، می‌دانید چرا؟ جوابش خیلی ساده است! حوصله، رمق و انرژی کافی برای انجام آن فعالیت‌های برنامه‌ریزی‌شده و مهم وجود ندارد. اجازه بدهید مثالی بزنیم؛ فرض کنید تصمیم می‌گیرید به‌همراه خانواده برای تعطیلات آخر هفته به یکی از شهرهای دیدنی و توریستی سفر کنید. دوازده ساعت هم بیشتر وقت ندارید و می‌خواهید در این دوازده ساعت تمام شهر را بگردید و از نقاط دیدنی آن بازدید کنید و درضمن عکس‌های یادگاری هم بگیرید. شما برای این کار برنامه‌ریزی دقیقی انجام داده‌اید. از چند روز قبل با یک مدیریت زمان حرفه‌ای و کاملا دقیق، بهترین مسیرها برای رسیدن به نقاط مختلف شهر را از روی نقشه پیدا کرده‌ و مدت اقامت در هر مکان را با احتساب ثانیه دقیقا مشخص کرده‌‌اید؛ حتی در‌مورد تعداد عکس‌هایی که باید بگیرید و وسایل موردنیاز نیز فکر کرده‌اید.

اما روز حرکت، متوجه می‌شوید باک اتومبیل شما فقط ۱۲لیتر بنزین دارد و پمپ‌بنزین‌های شهری که به دیدنش می‌روید، تعطیلند و هیچ وسیله نقلیه دیگری هم حاضر نیست شما را به این‌سو و آن‌سوی شهر ببرد! حال چه می‌کنید؟ جواب، کاملا مشخص است؛ شما باید همه نقشه‌ها و طرح‌های خود را این‌بار براساس مدیریت سوخت و انرژی بچینید و مجددا طرح‌ریزی کنید. ممکن است برنامه‌ریزی براساس مدیریت زمان عالی جواب دهد، اما این مدیر انرژی است که تصمیم نهایی را می‌گیرد.

اگر می‌بینید بازیکنان بیشتر تیم‌های فوتبال سعی می‌کنند در نیمه اول تهاجمی ‌بازی کنند و تا می‌توانند گل را بزنند و در نیمه دوم عقب‌نشینی می‌کنند و حالت دفاعی به خود می‌گیرند، دلیلش خیلی ساده است؛ آن‌ها خسته می‌شوند و انرژی خود را مدیریت می‌کنند تا بهترین نتیجه را کسب کنند. می‌گویند کسی که وقت‌کشی می‌کند، درواقع این وقت است که دارد او را با تحلیل انرژی‌اش می‌کشد! زمان اگر با مدیریت انرژی همراه نباشد، به بزرگ‌ترین دشمن انرژی تبدیل خواهد شد.

مثل معروفی است که می‌گوید اگر انرژی خود را مدیریت کنی، مطمئن باشد زمانت هم مدیریت شده است. انرژی ظرفیت انجام کار تعریف شده است. درواقع ظرفیت انرژی بیشتر این امکان را در اختیار شما قرار می‌دهد تا در زمان کمتر با سطح فعالیت بالاتر و به شکل پایدارتر و دائمی‌تر، کار بیشتری انجام دهید و این همان هدفی است که نهایتا از مدیریت زمان انتظار داریم.

مدیریت انرژی یعنی دانستن این موضوع که چگونه سطح انرژی خود را در بالاترین میزان ممکن نگه داریم؛ طوری‌که بتوانیم هر روز حداقل مهم‌ترین وظیفه آن روز را به پایان برسانیم. انرژی انسان از چهار منبع اصلی تامین می‌شود: جسم، هیجانات، ذهن و روان. هرکدام از این منابع انرژی را می‌توان به‌صورت سیستمی ‌و نظام‌یافته گسترش داد و براساس عادت‌های خاص به‌طورمنظم آن‌ها را نوسازی کرد. منظور آن دسته از عادت‌های انرژی بخشی هستند که عمدا و در زمان‌بندی دقیق توسط ما انجام می‌شوند تا نهایتا به‌طور ناخودآگاه و خودکار با بیشترین سرعت ممکن اجرا شوند. یکی از این عادت‌های انرژی بخش صبح زود از خواب برخاستن است؛ البته این عادت سحرخیزی باید با عادت دیگری به نام «شب زود خوابیدن» همراه ‌شود. هرچیزی را که مانع یک خواب آرام و عمیق می‌شود، باید از چهار منبع مولد انرژی در وجود خود، یعنی جسم و هیجان و ذهن و روان خود، دور کنیم.

عدم استفاده از خوردنی‌های سنگین و نوشیدنی‌های مضر و نیز انجام منظم حرکات ورزشی، عدم تحریک احساسات و هیجانات، خالی‌کردن ذهن از مشغولیات بیهوده و آرامش روان وقتی با هم انجام شوند، هر چهار منبع تامین‌کننده انرژی انسان را سرپا نگه می‌دارند و درنتیجه میزان کارآمدی و اثربخشی فرد را درطول شبانه‌روز در بالاترین سطح ممکن حفظ می‌کنند. به نظر می‌رسد که اشخاص و همین‌طور مدیران شرکت‌ها برای افزایش توانمندی و بهره‌وری خود، باید به‌جای پرداختن به امور بیرونی به درون وجود خویش و کارمندانشان بپردازند و از هر تلاشی برای شارژ کامل انرژی موجود درچهار منبع انرژی وجودی افراد دریغ نکنند.

به‌جای اینکه به کار و فعالیت به‌صورت یک دوی استقامت نگاه کنیم باید آن را به شکل تعدادی مسابقه دوی سرعت ببینیم که در لابه‌لای آن اوقاتی برای شارژ و تجدید قوا یا به‌قول پزشکان فرصت‌های احیا و ریکاوری نیز گنجانده شده است. در بحث مدیریت انرژی این فعالیت‌های شارژ و احیا بسیاری اوقات از خود مسابقه هم مهم‌ترند! به همین خاطر در برنامه‌ریزی‌ها و زمان‌بندی‌ها لازم است فعالیت‌های تفریحی و کسب انرژی هم گنجانده شود و با توجه به اینکه رسم بر این است که ساعات استراحت و تجدید قوا کم لحاظ می‌شودشما به‌عنوان یک مدیر موفق انرژی، باید در برنامه‌ریزی‌هایتان دوبرابر آنچه فکر می‌کنید نیاز دارید را منظور کنید.

دوستان و اعضای خانواده جزو عالی‌ترین منابع روحیه‌بخش و انرژی‌آفرینند، به همین دلیل هر وقت احساس خستگی و فرسودگی و تحلیل قوا نمودید، فورا به سراغ آشنایان و دوستان صمیمی ‌بروید. از سوی دیگر باید با ظرافت و هشیاری، کارهای سالمی را‌ که خستگی را از تن شما خارج می‌کنند و موجب شارژ‌شدن مخازن چهارگانه تامین انرژی درونی شما یعنی جسم و احساس و ذهن و روانتان می‌شوند، شناسایی کنید و هنگام خستگی و بی‌حالی فورا به سراغ آن کارها بروید. خیلی از افرادی که به موادمخدر و زیان‌آور پناه می‌برند، افراد خسته‌ای هستند که به تصور جان‌گرفتن و سرحال‌شدن خود را به این مواد، آلوده می‌کنند. دلیل ساده گرایش این افراد به این مواد زیان‌بار، این است که راه دیگری برای تجدیدقوا نمی‌دانند و یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت راه درست قوت‌گرفتن و انرژی‌یابی را یاد نگرفته‌اند. درواقع این هنر و مهارت خود شخص است که باید شیوه‌های سالم انرژی‌یابی و رفع خستگی‌های جسمی، هیجانی، ذهنی و روانی خویش را بیابد و موقع ضرورت از آن‌ها استفاده کند.

تقسیم کارهای بزرگ به فعالیت‌های کوچک و گنجاندن فعالیت‌ها و اوقات استراحت و تجدیدقوا و برگزاری مراسم جشن و شادی پس از اتمام هر مرحله از کار به‌عنوان پاداش، یکی از تکنیک‌های مهم برنامه‌ریزی موثر در مدیریت انرژی است.

شاید بتوان زمان را خرید، اما انرژی خریدنی نیست. دلیلش هم این است که زمان چیزی بیرون از وجود ماست؛ درحالی‌که انرژی چیزی است که در درون وجود ما خلق می‌شود. انرژی را می‌توان واحدی برای محاسبه میزان سرحالی و سرپایی انسان برای ادامه حیاتش دانست. بدون انرژی بشر قادر به لذت‌بردن از زندگی نخواهد بود؛ حتی اگر بتواند وقت و زمان هم بخرد، ولی مادامی‌که کمبود انرژی داشته باشد، جان و قوه‌ای برای استفاده از این زمان اضافی در اختیار نخواهد داشت