هر عشقی روزی از آن تب و تاب شورانگیز می افتد و از شهر شعرها و شورها به واقعیت زندگی روزمره وارد می شود. این عشق آسیب پذیر است و باید از آن مراقبت کرد. آسیب پذیری عشق به چشم نمی آید.
جان گاتمن، یکی از مشهورترین زوج درمان گران معاصر، اعتقاد دارد عاملی که بیشترین اثر پیش بینی کننده را در طلاق دارد، انتقاد از همسر است.
انتقاد مداوم، بزرگ ترین آسیب را به رابطه می زند و به زودی عشق را نابود می کند.نابودی عشق بر خلاف تصور خیلی ها كه فكر می كنند عشق یكباره پیدا می شود و همیشه می ماند و یا حتی بیشتر می شود؛ واقعیت اینست كه عشق ممكن است یك لحظه ایجاد شود، اما همانند بذری است و در صورتی باقی می ماند و رشد می كند كه در زمین مناسبی جای گیرد، آب و نور كافی به آن برسانیم؛ مرتب آفت كشی كنیم و به آن كود بدهیم و مستمراً به آن رسیدگی نمائیم.
تفاوت عشق حقیقی و پایدار با عشق اولیه چیست؟
عشق آنی دارای عمر کوتاهی است و در طی زمان از بین میرود و یا حتی تبدیل به نفرت شود. وابسته به مسائل ظاهری، هیجان و هورمون است؛ این عشق برای شروع یک رابطه عاطفی لازم است اما کافی نیست! این عشق و احساس باید با منطق همراه شود تا مبدل به عشق حقیقی و جاودان شود.
وقتی زوجین با این عشق حقیقی و جاویدان درکنار هم زندگی می کنند، با صمیمیت و عاشقانه با هم زندگی می کنند. آنها اختلافاتی هم با هم دارند. اما این اختلافات طوری بالغانه با هم حل می کنند که به زندگی عاطفی هم خدشه ای وارد نکنند.
چرا احساس عشق از بین می رود؟
گاهی اوقات عشق در افراد بدون اینکه حتی دلیلش را بدانند از بین می رود. در چنین مواقعی فرد تصمیم به رهایی طرف مقابلش می گیرد؛ در نتیجه احساس گناه در او رخنه می کند. از بین رفتن عشق می تواند دلایل بسیاری داشته باشد که بیشتر آن ها در این دو گروه تقسیم می شوند:
تغییر معیارهای ناخودآگاه: همانطور که پیشتر اشاره شد مردم عاشق کسی می شوند که با معیارهای ناخوداگاه شان مطابقت داشته باشد.(نگاه کنید به: چرا عاشق می شویم)
این معیارها ثابت نیستند و در رویدادهای بزرگ زندگی دستخوش تغییر می شوند. دختری را که برای صداقت ارزشی قائل نیست در نظر بگیرید. اگر این دختر عاشق مردی دروغگو باشد و روزی به خاطر دروغ او دچار آسیب روحی بزرگی شود معیارهای ناخودآگاهش به احتمال زیاد تغییر پیدا می کند و صداقت به آن ها اضافه خواهد شد. در نتیجه به دلیل عدم تطابق معیارها علاقه اش به آن مرد از بین خواهد رفت.
می توان با شناخت مفهوم معیارهای ناخودآگاه شخصی را فراموش کرد. برای فراموش کردن کسی که ذهنتان را درگیر خودش کرده است باید دریابید چرا عاشق او هستید.
نکته ای جدید در مورد شخصی که دوستش دارید پیدا کنید: چه می شد اگر همان دختر که صداقت برایش حائز اهمیت بود نمی دانست که طرف مقابلش با او صادق نیس و یک روز بر حسب اتفاق متوجه این امر می شد؟ اگر صداقت برای او تا این اندازه بی اهمیت بود پس ممکن بود اتفاق خاصی رخ ندهد؛ ولی اگر صداقت برایش مهم باشد به احتمال زیاد عشقش نسبت به او از بین خواهد رفت.
لازم است بازهم به این نکته اشاره کنم که کم شدن شور و اشتیاق با از بین رفتن عشق متفاوت است و این دو را نباید با یکدیگر اشتباه گرفت؛ بلکه سعی کنید دانشتان را در مورد روابط سالم افزایش دهید تا متوجه شوید عشقتان واقعا کم رنگ شده است یا خیر.
به خاطر چیزی که بعد از آن به دست می آورید: برخی افراد تنها برای بر طرف کردن نیازهای ناخودآگاهشان وارد رابطه می شوند. برای مثال ممکن است شخصی فقط برای افزایش اعتماد به نفس به دنبال به دست آوردن دل کسی باشد.البته خود این فرد متوجه این موضوع نیست که در حقیقت به دنبال افزایش اعتماد به نفس است و رابطه ی طولانی مدت در برنامه هایش وجود ندارد. عشق چنین فردی در نهایت بدون اینکه بداند دلیلش چیست از بین خواهد رفت.
شریک عشقیتان همیشه در دسترس باشد: بسیاری از مطالعات نشان داده اند که قوانین عرضه و تقاضا برای روابط نیز صدق می کند. هرچه تقاضا بیشتر شود فرد جذاب تر به نظر می رسد و عکس این موضوع نیز صادق است. اگر طرف مقابلتان محتاج شما به نظر برسد ممکن است ارزش او را پایین تصور کنید و دیگر برایتان جذابیتی نداشته باشد ( اشتباهاتی که منجر به سرد شدن بیشتر رابطه می شود).
اگر از این میترسید که عشق خودتان یا همسرتان به پایان برسد، به این نشانههای عمومی پایان عشق دقت کنید:
۱. میل جنسی به همسر کاهش پیدا میکند
مککنس میگوید نداشتن رابطهی جنسی خودش به تنهایی نشانه نیست. بسیاری از زوجها هستند که رابطه ندارند، اما نه بهخاطر اینکه تمایلی به آن ندارند.
«اگر رابطه ندارید تنها بهاینخاطر که مشغولیتهایتان زیاد است و مجبورید یا به بچهها برسید یا سر کار بمانید، یا اگر در موقعیتی هستید که رابطه آسان نیست، مثلاً مجبورید مدتی را در خانهی پدرشوهر یا پدرزنتان سر کنید، در چنین حالتهایی رابطهنداشتن عادی است. اما اگر مدتی است که رابطه ندارید و از این جهت احساس ناراحتی هم نمیکنید، خطر در نزدیکیتان است.»
عشق ربط مستقیمی به صمیمیت و وابستگی دارد. اگر دیگر تمایلی به همسر خود نداشته باشید (یا همسرتان تمایلی به شما نداشته باشد)، یعنی که پیوند عاطفی میانتان از بین رفته است.
متخصص روابط زناشویی، آپریل ماسینی، میگوید: «رابطهی جنسی بسیار مهم است، نه فقط به این خاطر که جزئی از رابطهی زناشویی سالم است، بلکه به این خاطر که پیوند زوجین را به هم مستحکم میکند.»
۲. فانتزی زندگی بدون او را در ذهن میپرورید
در تبوتاب ابتدای دوران عاشقی، بیشتر زوجها دربارهی آینده و برنامههایشان با هم حرف میزنند. فرقی نمیکند که این صحبتها از نوع صحبتهای سنتی، مثل حرفزدن دربارهی بچهآوردن و خرید خانه و…، باشد یا دربارهی برنامهریزی برای سفر با دوچرخه به آن طرف دنیا. نکته این است که در این خیالپردازیها هر دو نفرتان کنار هم هستید. اما وقتی ذهنتان شروع کرد به ساختن تصویرهایی از آینده بدون اینکه شریک زندگیتان در آن حضور داشته باشد، باید آن را نشانهی محوشدن عشق در نظر بگیرید. مککنس میگوید: «اگر وابستگی نباشد، عشقی هم نیست.»
۳. بهتدریج بیرونرفتنهای تنهاییتان بیشتر میشود
ماسینی میگوید: «اگر تغییری در میزان علاقهی خود به همراهی با همسرتان پیدا کردهاید، بدانید که این نیز نشانهای از این است که رابطهی شما رو به اضمحلال است.» بهخصوص این اتفاق وقتی مهم میشود که آخر هفتهها یا غروبهایی که بهطور عادی انتظار میرود با همدیگر بیرون شام بخورید، خودتان به تنهایی بیرون بروید. پیغامی که این رفتار میدهد این است که شما ترجیح میدهید با کس دیگری اوقاتتان را بگذرانید نه با همسرتان.
۴. احساس تنهایی میکنید
حتی اگر دیگر شریک زندگیتان را دوست نداشته باشید، علاقهتان به عشق و پیوندداشتن از بین نرفته است. و، چون عشق و پیوند را در زندگی خود احساس نمیکنید، تنهایی سراغتان میآید. مککنس میگوید: «ممکن است متوجه شوید که به دیگر افراد علائق جسمانی پیدا کردهاید و شاید خودتان هم از این اتفاق تعجب کنید. این نشانهای هشداردهنده است که اعلام میکند چیزی در رابطهی فعلیتان از دست رفته است.»
۵. از جای دیگری نیازتان به عشق را برآورده میکنید، بدون اینکه حتی خودتان متوجه شوید
این علامت بیشتر درونی است و باید خودتان را تحلیل کنید تا متوجهش شوید. مککنس میگوید: «من با زوجهای زیادی کار کردم که حتی متوجه نشده بودند که دیگر عاشق هم نیستند، چون بچههای کوچکی داشتند و عشق زیادی به آنها میورزیدند. این خلا با بچهها پر شده بود. برای همین است که بسیاری از ازدواجها، بعد از مستقلشدن بچهها، از هم میپاشد.»
عشق را جاودانه کنیم!
عشق جاودان و حقیقی، عشقی است که با انتخاب طرفین برای تغییرات مثبت به وجود میآید. این تغییرات شامل اصلاح عادات و رفتارهای اشتباه است و همچنین ازخودگذشتگی برای عشق ورزیدن به همسر میباشد.
عشق حقیقی به ما میآموزد که گذشته را نمیتوان تغییر داد اما میتوان از آن درس گرفت و حال و آینده را با آن تغییر داد.
اما خوشبختانه میتوان با یادگیری زبان عشق، با درایت و تلاش دوباره عشق را در قلبها زنده کرد. مثلا:
حتما ساعاتی را در هفته به هم اختصاص دهید. به جاهای دیدنی بروید و برای هم خاطره خلق کنید.
برای همسرتان هدیه و گل بخرید.
حتما ساعاتی را برای بررسی مشکلاتتان در نظر بگیرید.
به هم خوب گوش کنید.
موقع عصبانیت هیچ تصمیمی نگیرید، حرفی نزنید و اقدامی نکنید.