جمعه, 10 فروردين 1403

پرورش هوش هیجانی

  • پنج شنبه, خرداد 29 1393

تعريف هوش هيجاني

هوش هيجاني نوع ديگري از هوش است. اين هوش مشتمل بر شناخت احساسات خويشتن و استفاده از آن براي اتخاذ تصميم‌هاي مناسب در زندگي است. توانايي اداره مطلوب خلق و خوي و وضع رواني و كنترل تكانش‌هاست. عاملي است كه به هنگام شكست ناشي از دست نيافتن به هدف، در شخص ايجاد انگيزه و اميد مي‌كند. هم‌حسي يعني آگاهي از احساسات افراد پيرامون شماست. مهارت اجتماعي يعني خوب تا كردن با مردم و كنترل هيجان‌هاي خويش در رابطه با ديگران و توانايي تشويق و هدايت آنان است. هوش بهر (IQ) در بهترين حالت خود فقط عامل 20 درصد از موفقيت‌هاي زندگي است. 80 درصد موفقيت‌ها به عوامل ديگری وابسته است و سرنوشت افراد در بسياري از موارد در گرو مهارت‌هايي است كه هوش هيجاني را تشكيل مي‌دهند.

 اجزا هوش هيجاني  در خودآگاهي، خود نظم‌دهي، انگيزه، همدلي و مهارت اجتماعي است، منظوراز خودشناسي، توانايي تشخيص و درك هيجانات و انگيزش‌هاي فرد و اثرات آن بر ديگران است. خود نظم‌دهي، توانايي كنترل يا تغيير جهت دادن حالات مخرب و ميل به تعويق انداختن اعلام نظر و تفكر قبل از عمل و انگيزه ميل وافر به كاركردن و دنبال كردن اهداف با انرژي و پشتكار است. همدلي ، توانايي ادراك ظاهر هيجاني و تبحر در رفتار با ديگران مطابق واكنش‌هاي هيجاني و مهارت اجتماعي، تبحر در اداره كردن و مديريت رفتار خود و ديگران است تا به توانايي رهبري در گروه و ترغيب ديگران نيز دست يابد.

هوش غيرشناختي يا هيجاني، ابعاد شخصي، عاطفي، اجتماعي و حياتي هوش را كه اغلب بيشتر از جنبه‌هاي شناختي آن در عملكردهاي روزانه موثرند؛ مخاطب قرار مي‌دهد. هوش هيجاني با توانايي درك خود و ديگران (خودشناسي و ديگرشناسي)، ارتباط با مردم و سازگاري فرد با محيط پيرامون خويش پيوند دارد. به عبارت ديگر، «هوش غيرشناختي پيش‌بيني موفقيت‌هاي فرد را ميسر مي‌كند و سنجش و اندازه‌گيري آن به منزله اندازه‌گيري و سنجش توانايي‌هاي شخص براي سازگاري با شرايط زندگي و ادامه حيات در جهان است

 مولفه‌هاي اصلي هوش هيجاني و اجتماعي

هوش هيجاني بنا به نظر " بارآن "شامل پنج مولفه به شرح زير است:

1- مولفه‌ درون فردي: توانايي‌هاي شخص را در آگاهي از هيجان‌ها و كنترل آنها مشخص مي‌كند.

2- مولفه‌ ميان فردي: توانايي‌هاي شخص را براي سازگاري با ديگران و مهارت‌هاي اجتماعي بررسي مي‌كند.

3- مولفه سازگاري: انعطاف‌پذيري و توان حل مسأله و واقع‌گرايي شخص را  بررسي مي‌كند.

4- مولفه اداره يا كنترل تنش‌ها: توانايي تحمل تنش و كنترل تكانه‌ها را بررسي مي‌كند.

5- مولفه خلق و خوي عمومي: نشاط و خوش‌بيني فرد را بررسي مي‌كند.

و "گلمن" در توصيف از هوش هيجاني به پنج توانايي اصلي زير اشاره مي‌نمايد:

1- شناخت عواطف شخصي: افرادي كه در مورد احساسات خود اطمينان و قطعيت دارند بهتر مي‌توانند زندگي خود را هدايت كنند.

2- به كارگيري درست هيجان‌ها: يعني قدرت تنظيم احساسات خود. افرادي كه به لحاظ اين توانايي ضعيف‌اند، دائماً با احساس نااميدي و افسردگي دست به گريبانند. در حالي كه افرادي كه در آن مهارت زيادي دارند با سرعت بسيار بيشتري مي‌توانند ناملايمات را پشت سر بگذارند.

3- برانگيختن خود: افراد داراي اين مهارت در هر كاري كه به عهده مي‌گيرند بسيار مولد و اثر بخش خواهند بود. براي تسلط به نفس خود و براي خلاق بودن لازم است سكان رهبري هيجان‌ها را در دست گرفت.

4- شناخت عواطف ديگران: همدلي، يكي از مهارت‌هاي اساسي است. كساني كه از همدلي بالايي برخوردار باشند به علايم اجتماعي ظريفي كه نشان‌دهنده نيازها يا خواسته‌‌هاي ديگران است توجه بيشتري نشان مي‌دهند. اين امر توان آنها را در حرفه‌هاي که مستلزم مراقبت و توجه به ديگران است موفق مي‌سازد.

5- حفظ ارتباطات: بخش عمده‌اي از هنر برقراري ارتباط، مهارت كنترل عواطف ديگران است. اين افراد در كنش متقابل آرام با ديگران، به خوبي عمل مي‌كنند و مقبول جامعه‌اند.

 ابعاد و معيارهاي هوش هيجاني

هوش هيجاني را مي‌توان به  دو دسته : الف- شايستگي‌هاي شخصي     ب- شايستگي‌هاي اجتماعي  دسته‌بندي نمود:

الف -  شايستگي‌هاي شخصي:

شايستگي‌هاي شخصي عبارت است از اينكه يك فرد چگونه رفتارها و عواطف خود را مديريت كند. اين بعد شامل سه معيار1- خودآگاهي 2- خود تنظيمي  3-خود انگيزشي است:

1-     خودآگاهي: اين معيار شامل سه زير معيار آگاهي عاطفي، خود ارزيابي صحيح و دقيق و اعتماد به نفس به شرح زير است:

·-   آگاهي عاطفي: يعني اينكه فرد نسبت به عواطف خود و تاثير آنها آگاهي و شناخت دارد. افرادي كه داراي اين شايستگي‌ هستند: مي‌دانند چه عواطفي را احساس مي‌كنند و به رابطه بين احساساتشان و آنچه كه فكر مي‌كنند، انجام مي‌دهند و يا مي‌گويند، آگاه هستند. براي آنها قابل تشخيص است كه چگونه احساساتشان بر عملكردشان تاثير مي‌گذارد. آنها آگاهي از اهداف و ارزش‌هايشان دارند.

· -  خود ارزيابي صحيح و دقيق: به مفهوم آگاهي فرد از محدوديت‌ها و نقاط قوت خود است. افرادي كه داراي اين شايستگي هستند: از نقاط ضعف و قوت خود آگاهي دارند. اهل تفكرند و از طريق تجربه فرا مي‌گيرند. به دنبال بازخوردهاي روشن، ديدگاه‌هاي جديد، يادگيري مستمر و خود توسعه‌اي هستند. قادرند حس شوخ طبعي و ديدگاه‌هاي خود درباره ديگران را بروز دهند.

· - اعتماد به نفس: عبارت است از اطمينان درباره ارزش‌ها و ظرفيت‌هاي خود، افرادي ‌كه این خصوصیت رادارند: با قوت و با احساس هويت به معرفي خود مي‌پردازند. توانايي ارائه ايده‌هاي جديد و غير معمول و اصرار بر آنچه را كه درست تشخيص مي‌دهند را دارند. با اراده و قاطع عمل مي‌كنند و توانايي اتخاذ تصميمات درست و منطقي را، به رغم وجود فشارها، حتي در شرايط عدم اطمينان دارا هستند.

2- خود تنظيمي: اين معيار شامل پنج زير معيار؛ خودكنترلي، قابليت اعتماد، وظيفه‌شناسي، سازگاري و انطباق‌پذيري و نوآوري است كه عبارتند از:

·    - خود كنترلي: به معني مديريت كردن عواطف و اميال مخرب است. افراد داراي اين خصوصیت: توانايي مديريت احساسات نسنجيده و عواطف دردناك و غم انگيز خود را به خوبي دارند. خويشتندار و آرام، مثبت و خونسرد، حتي در لحاظات سخت و آزاردهنده، هستند. داراي افكار واضح و روشن هستند و در شرايط فشار، تمركز خود را حفظ مي‌كنند.

·  - قابليت اعتماد: به مفهوم حفظ معيارهاي درستي، صداقت و راستي است. افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند، اخلاقي عمل مي‌كنند و فراتر از سرزنش و ملامت هستند. از طريق اعتماد و درستي ايجاد اطمينان مي‌كنند. اشتباهات شخصي خود را مي‌پذيرند و با اعمال غير اخلاقي ديگران برخورد مي‌كنند. سرسخت و قوي هستند و مواضع اخلاقي محكمي مي‌گيرند.

· - وظيفه‌شناسي: به معني مسئوليت پذير بودن در مقابل عملكرد شخصي است. افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: به تعهدات و وعده‌هاي خود عمل مي‌كنند. براي تحقق اهداف خودشان هميشه پاسخگو هستند.در كارشان دقيق و سازماندهي شده عمل مي‌كنند.

· -  سازگاري و انطباق پذيري: به مفهوم انعطاف پذيري در مديريت تغيير است. افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: توان اعمال تغييرات سريع، جابه جايي اولويتها و مديريت مستمر تقاضاهاي چندگانه را دارا هستند. تاكتيك‌هاي پاسخهايشان با اوضاع و احوال و شرايط متغير مطابقت دارد. نگرش آنها نسبت به رويدادها انعطاف پذير است.

·  - نوآوري :به معني پذيرش راحت انديشه‌هاي نو و اطلاعات جديد است. افرادي كه داراي اين شايستگي هستند: به دنبال ايده‌هاي جديدي از منابع متنوع و گسترده هستند. براي حل مسائل و مشكلات راه حل‌هاي بديع و تازه را جستجو مي‌كنند. داراي قدرت خلق ايده‌هاي جديد هستند. داراي ديدگاه‌هاي جديد و قدرت ريسك كردن دارند.

3 - خود انگيزشي :اين معيار شامل چهار زير معيار؛ هدايت موفقيت، تعهد، قوه ابتكار و خوش‌بيني است:

·  - هدايت موفقيت: به معني تلاش در جهت بهبود يا دستيابي به استانداردسازي عالي است. افرادي كه داراي اين شايستگي هستند: با هدايت و رهبري خوب براي تحقق اهداف و معيارهايشان به دنبال نتيجه هستند (نتيجه‌گرا هستند). براي خود اهداف چالشي در نظر مي‌گيرند و ريسك‌هاي حساب شده انجام مي‌دهند. براي كاهش عدم اطمينان و يافتن راه حلها يا شيوه هاي بهتر انجام كار، اطلاعات لازم را جستجو مي‌كنند. به دنبال يادگيري چگونگي بهبود بخشيدن به عملكرد خود هستند.

·  - تعهد: به معني همسو بودن با اهداف گروه يا سازمان است. افرادي كه داراي اين شايستگي هستند: براي تحقق اهداف سازماني با فداكاري و از خودگذشتگي عمل مي‌كنند. داراي حسي هدفمند براي انجام ماموريت‌هاي بزرگتر و بالاتر هستند. در تصميم‌گيري و تبيين انتخاب‌هاي خود ارزش‌هاي اصلي گروه را به كار مي‌گيرند. براي به ثمر رساندن ماموريت‌ گروه خود، فعالانه در جستجوي فرصت‌ها هستند.

· -  قوه ابتكار: به معني آمادگي براي استفاده كردن از فرصت‌ها است. افرادي كه داراي اين شايستگي هستند: از هر فرصتي استفاده مي‌كنند. به دنبال اهدافي فراتر از نيازها و انتظارات خود هستند. براي انجام كار خط قرمزي قائل نيستند و زماني كه انجام كاري را ضروري تشخيص دهند، با قوانين به صورت منعطف برخورد مي‌كنند. ديگران را به طرق غير معمول بسيج كرده و از خود تلاش‌هاي تهورآميز نشان مي‌دهند.

·  - خوش‌بيني: به معني پافشاري در پي‌گيري اهداف عليرغم موانع و مشكلات است. افرادي كه داراي اين شايستگي هستند: به رغم موانع و مشكلات، با پشتكار در جهت تأمين هدف‌ها كوشا هستند. با اميد به موفقيت، به جاي ترس از شكست، كار مي‌كنند. موانع را به عنوان فرصتي براي قابليت مديريت اوضاع و شرايط و نه به عنوان يك اشتباه شخصي مي‌بينند.

 ب - شايستگي‌هاي اجتماعي :

شايستگي‌هاي اجتكاعي مبين ويژگي‌هايي است كه فرد بر اساس آنها روابط بين خود و ديگران را مديريت مي‌كند. اين بعد شامل :1- معيار آگاهي اجتماعي 2- مهارت‌هاي اجتماعي به شرح زير است:

1- آگاهي اجتماعي: اين معيار شامل پنج زير معيار؛ همدلي، خدمت مدار، بهبودتواناییهای ديگران، تنوع در نفوذ قدرت و آگاهي سياسي به شرح زير است:

·  - همدلي: به مفهوم احساس عواطف، احساسات و نگرش‌هاي ديگران و علاقه‌مندي فعالانه به مسائل مورد علاقه ديگران است. افرادي كه داراي اين شايستگي هستند: در توجه به علائم عاطفي و گوش دادن به ديگران فعال هستند. نسبت به درك و فهم نگرش هاي ديگران با حساسيت عمل مي‌كنند. بر اساس درك و فهم احساسات و نيازهاي افراد ديگر، نسبت به حل مسائل و مشكلات اقدام مي‌كنند.

·  - خدمت‌مدار: به معني پيش‌بيني، تشخيص و تامين نيازهاي مشتريان است. افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: نيازهاي مشتريان را درك مي‌كند و آنها را با خدمات و محصولات تطبيق مي‌دهند. راههاي افزايش وفاداري و رضايت مشتريان را بررسي مي‌كنند. با ميل و رغبت به ديگران كمك هاي مناسب ارائه مي‌كنند. از ديدگاه مشتريان درك درستي دارند و به عنوان يك مشاور معتمد عمل مي‌كنند.

· -  بهبودتوانمندی های ديگران: به مفهوم احساس نياز ديگران براي بهبود و تقويت توانايي‌هاي آنها است. افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: نقاط قوت، دستاوردها و موفقيت‌هاي ديگران را مي‌شناسند و نسبت به توسعه آنها و اعطاي پاداش اقدام مي‌كنند.  به ديگران بازخورد مفيد ارائه مي‌دهند و نيازهاي آنها را براي رشد و توسعه شناسايي مي‌كنند. داراي روابط استاد- شاگردي هستند، بموقع مربيگري مي‌كنند و پست‌هايي را كه چالشي است و رشد مهارت‌هاي افراد را موجب مي‌شود، به آنها پيشنهاد مي‌كنند.

· -  تنوع در نفوذ قدرت:به معني ايجاد فرصت‌ از طريق افراد مختلف است افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: با افراد در زمينه‌هاي مختلف ارتباط برقرار مي‌كنند و با آنها برخورد احترام آميز دارند. جهان بيني‌هاي مختلف را درك مي‌كنند و به تفاوت‌هاي گروهي توجه دارند. تفاوت‌ها را به عنوان يك فرصت تلقي مي‌كنند، و محيطي را ايجاد مي‌كنند كه افراد مختلف بتوانند در آن رشد و شكوفايي پيدا كنند. با بي‌صبري و ناشكيبايي و تعصب و سوگيري مقابله مي‌كنند.

·  - آگاهي سياسي: به مفهوم شناخت روندهاي احساسي گروه و روابط قدرت است. افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: نسبت به روابط كليدي قدرت شناخت دارند. شبكه‌هاي اجتماعي مهم و حياتي را شناسايي مي‌كنند. نيروهايي راكه عقايد و اعمال مراجعين، مشتريان يا رقبا را تغيير شكل مي‌دهند شناسايي مي‌كنند. موقعيت‌ها و حقايق سازماني و بيروني را درك مي‌كنند.

2- مهارت‌هاي اجتماعي: اين معيار شامل هفت زير معيار؛ نفوذ، ارتباطات، رهبري، شتاب‌دهنده تغيير، مديريت تضاد، ايجاد تعهد و همكاري و مشاركت به شرح زير است:

·  - نفوذ: به معني بكارگيري تاكتيكهاي موثر براي متقاعدكردن است. افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: در متقاعد كردن افراد مهارت دارند. درخواست‌هاي خود را از شنونده (طرف مقابل) با صداي خويش بيان مي‌كنند. از استراتژي‌هاي پيچيده مثل تاثير غير مستقيم براي رسيدن به اجماع و حمايت از آن استفاده مي‌كنند. رويدادهاي مهيج را به منظور ايجاد يك ديدگاه موثر، هماهنگ و سازماندهي مي‌كنند.

·  - ارتباطات: به مفهوم ارسال پيام‌هاي واضح و مطمئن براي مخاطبان است. افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: در ارسال و دريافت علائم عاطفي براي روشن ساختن پيامشان موثر هستند. باموضوعات مشكل برخورد و مقابله صريح مي‌كنند. بطور موثر به ديگران گوش مي‌دهند، به دنبال درك و فهم متقابل هستند، و از تقسیم اطلاعات با ديگران استقبال مي‌كنند. ارتباطات باز را تشويق و ترويج مي‌كنند و اخبار بد را همانند اخبار خوب پذيرا هستند.

·  - رهبري: به معني روحيه بخشي و راهنمايي افراد وگروه‌ها است افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: داراي قدرت بيان و برانگيختن اشتياق براي يك چشم انداز و مأموريت مشترك هستند. در صورت نياز افراد به راهنمايي و هدايت، بدون توجه به موقعيت، پيشگام هستند. ضمن پاسخگو نگه داشتن افراد، آنها را در جهت عملكرد بهتر راهنمايي مي‌كنند. از طريق الگو و نمونه افراد را هدايت و رهبري مي‌كنند.

·  - شتاب دهنده تغيير: به مفهوم اعمال مديريت تغيير است. افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: نياز به تغيير و حذف موانع را تشخيص مي‌دهند. وضعيت موجود را براي شناخت نياز به تغيير بررسي مي‌كنند. طرفدار تغيير و مشاركت دادن ديگران در فعاليت‌هاي خود هستند. الگوي تغيير مورد نياز ديگران هستند.

·  - مديريت تضاد: به معني مذاكره و حل اختلاف نظرها و تضادها است. افراديكه داراي اين خصوصیت هستند: افراد داراي مشكل (ناسازگار) و موقعيت‌هاي تنش‌زا را با ديپلماسي و تدبير مديريت مي‌كنند. تعارضات و تضادهاي بالقوه را شناسايي و به حل آنها كمك مي‌كنند. بحث  مذاكره و گفتگوي آزاد را تشويق مي‌كنند. راه حل‌هاي برد-برد را سازماندهي مي‌كنند.

·  - ايجاد تعهد: به معني پرورش روابط موثر است. افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: شبكه‌هاي غير رسمي گسترده را پرورش مي‌دهند و حفظ مي‌كنند. روابطي راكه داراي منافع دو طرفه هستند، بررسي مي‌كنند. توانايي ايجاد حسن تفاهم و حفظ و نگهداري افراد در گروه را دارند. مابين همكاران روابط دوستانه شخصي ايجاد كرده و اين روابط راحفظ مي‌كنند.

·  - همكاري و مشاركت:به مفهوم كاركردن با ديگران در جهت اهداف مشترك است افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: در تاكيد بر وظيفه و توجه به روابط توازن دارند. داراي حس همكاري، سهيم شدن در اطلاعات و منافع مشترك هستند. جو همكاري و دوستانه را ارتقاء مي‌دهند. براي همكاري و مشاركت فرصت‌ها را كشف مي‌كنند و پرورش مي‌دهند.

·  - شايستگي‌هاي تيمي: به مفهوم ايجاد هم‌افزايي گروهي براي پيگيري تحقق اهداف جمعي است. افرادي كه داراي اين خصوصیت هستند: داراي خصوصيات و ويژگي‌هاي الگوي تيمي از قبيل احترام، سودمندي، كمك رساني و همكاري هستند. نظر همه اعضا را براي مشاركت مشتاقانه و فعال جلب مي‌كنند. ايجاد هويت تيمي مي‌كنند و داراي احساس همبستگي، روحيه گروهي و تعهد هستندو ازگروه و اعتبار آن حمايت مي‌كنند .

 پرورش هوش هیجانی 

1-یک لیست ازاحساساتتان را  تهیه کنید:در طول یک روز عادی ، شما احتمالا یک دوجین احساسات مختلف را تجربه می کنید و این احساسات روی عملکرد شما تاثیر می گذارد . این آسان است که بدون بررسی دلیل کارهایی که می کنید زندگی کنید ، اما فقط یک روز سعی کنید تا احساساتتان را پیگیری کنید . وقتی که متوجه شدید درحال انجام کاری به شکل اتوماتیک هستید ، یک لحظه صبر کنید و افکارتان و چیزی که احساس می کنید را تجزیه و تحلیل کنید و در دفترچه ای بنویسید. با توسعه توانایی خود در شناسایی انگیزه عاطفی پشت اعمالتان ، شما درک بهتری از خودتان و روش احساسی خود خواهید داشت .

2-احساساتتان را بیان کنید:آگاهی از چیزی که احساس می کنید یک چیز است و توانایی شرح احساساتتان به دیگران یک چیز دیگر ! اینکه بتوانید احساستان را به دقت شناسایی کنید به همان اندازه مهم است که قادر به انتقال آن به دیگران به شیوه درست باشید . و بهترین راه برای بهتر شدن در بیان احساسات انجام آن است ! دفعه بعدی که احساس ترس ، غم ، هیجان و یا هزاران احساس دیگر کردید، به دوست و یا آشنایی که هوش هیجانی بالایی دارد زنگ بزنید ودرباره وضعیتی که تجربه آن ،ریشه اصلی احساسات شماست ،صحبت کنید .از آنها بخواهید بگویند که فکرمی کنند شما چه احساسی دارید و ببینید که آیا گفته های آنها با آنچه شما حس می کنید یکیست ؟ اگر با هم درتضاد بودید ،در مورد راههای انتقال حالت عاطفی خود به شکل واضح بحث کنید .

3-یادبگیرید تا احساسات منفی خود را مدیریت کنید:استرس ، افسردگی ، و اضطراب تنها تعداد کمی از احساسات منفی هستند که شما ممکن است در طول یک روز یا هفته تجربه کنید . هوش هیجانی، بیشتر نیازمند توانایی مدیریت احساسات منفی است . پس از اینکه آموختید احساسات خود را شناسایی کنید ، باید برای کاهش احساسات منفی تلاش کنید . راهکار های متفاوتی برای انسان های مختلف موثر است ، ممکن است دریابید که تهیه یک لیست ( چه ذهنی ویا نوشته شده) ازراه حل های موثر، زمانی که احساسات شما منفی ست، به شما کمک می کند . وقتی که در حال تجربه احساسات مضر و مخرب هستید ، به لیستتان مراجعه کرده و برای مقابله با آنها از یکی از استراتزی های شخصی خود استفاده کنید .

4-خوب گوش دهید :یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید : "خدا به ما دو گوش و یک دهان داده فقط به یک دلیل:دوبرابر مقداری که حرف می زنید گوش کنید ". در میان دستوراتی که برای بهبود هوش هیجانی وجوددارد ، گوش دادن یکی از عناصر کلیدی است . دفعه بعدی که یک دوست با مشکلی به سراغ شما می آید ، به صورت آگاهانه تلاش کنید تا واقعا به آنچه که می گوید گوش دهید . به او اجازه دهید تا به طور کامل خودش را بیان کند ، قبل از اینکه با عقایدتان وسط حرفش بپرید . به دقت گوش کردن قبل از صحبت کردن ، به شما امکان درک احساسات اورا به دقیق ترین شیوه ممکن می دهد.

5-توجه به نشانه های غیرکلامی دیگران:بعضی اوقات ، مردم بدون گفتن حتی یک کلمه، احساسشان را نشان می دهند . در درک و تشخیص احساسات دیگران، مهم است که به دقت نشانه های غیر کلامی آنها را ارزیابی کنید. برای تمرین این موضوع، سعی کنید بخشی از فیلم یا برنامه تلویزیونی را بدون صدا تماشا کنید . ببینید آیا می توانید بگویید بازیگران چه احساسی را با حالات چهره و زبان بدن خود به تصویر می کشند.

6-آیینه شدن شخصیتی را امتحان کنید:بازتاب شخصیت یا آیینه شدن یک راه خوب است، با دیدن احساساتی که دیگران به نمایش می گذارند و بازگرداندن همان احساسات به آنها از طریق اعمالتان، می توانید هوش هیجانی خود را افزایش دهید . اگر شما می توانید به طور موثر آیینه شخصیت دیگران باشید ، در شرایط مناسب ، این تکنیک می تواند به شما برای افزایش تفاهم با مخاطبان کاری و یاساختن یک رابطه محکم با دوستان معمولی کمک کند .

در حالی که کاوش در احساسات خود شما و دیگران می تواند تهدید آمیز، دشوار ، و گاهی اوقات مداخله گرانه باشد ، ولی می تواند نتایج خوبی برای شما به همراه داشته باشد .اگر شما منتظرزمانی خاص برای افزایش هوش هیجانی خود هستید ، باید بگویم که هیچ گاه فرا نمی رسد ،این کارراازهمین الان شروع کنید.

جهت شناخت بهترهوش هیجانی خودبامراجعه حضوری به مشاورمرکزازتست "هوش هیجانی"استفاده کنید.