جمعه, 31 فروردين 1403

اختلال خلقی

  • دوشنبه, ارديبهشت 14 1394

اختلالات خلقي

اختلالات خلقي گروه وسيعي از اختلالاتي را شامل مي شوند كه خلق مرضي (پاتولوژيك ) و آشفتگي هاي مرتبط با آن، نماي باليني غالب آنها را تشكيل مي دهد.
در بيماراني كه خلق بالايي دارند (يعني درمانيا)، گشاده خويي، پرش افكار، كاهش خواب، افزايش اعتماد به نفس و افكار خود بزرگ بينانه ديده مي شود. در بيماراني كه خلق افسرده اي دارند، از دست دادن انرژي و علاقه، احساس گناه، دشوار شدن تمركز، از دست دادن اشتها و افكار مرگ يا خودكشي وجود دارد. ديگر نشانه ها و علايم اختلالات خلقي عبارت است از تغييراتي در سطح فعاليت، توانايي هاي شناختي، تكلم و كاركردهاي نباتي (از قبيل خواب، فعاليت جنسي و ساير نظمهاي زيستي). اين تغييرات تقريباً هميشه موجب مختل شدن كاركردهاي بين فردي، اجتماعي و شغلي بيمار مي شود.
اختلالات عمده در اين گروه عبارتند از: اختلال افسردگي عمده (ماژور)، اختلال خلقي دوقطبي، اختلال خلقي با سيكل هاي سريع، افسردگي هاي فصلي، اختلال ويس تايميك (كج خلقي)، اختلال سيكلوتايميك (خلق دوره اي).   

اختلال دوقطبي I و II

اختلال دوقطبي I عبارت است از داشتن حداقل يك يا چند حمله ماني به تنهايي يا همراه با حملات افسردگي ماژور يا بروز حملات مختلط در سير باليني بيماري. اگر نخستين حمله فردي كه مبتلا به اختلال دوقطبي I است از نوع افسردگي باشد، بيماري وي قابل افتراق از اختلال افسردگي ماژور نمي باشد. قبلاً به جاي اختلال دوقطبيI از اصطلاح دوقطبي استفاده مي شد. اختلال دوقطبيII عبارت است از وجود يا سابقه حداقل يك حمله افسردگي ماژور و يك حمله هيپوماني. در اختلال دو قطبيII در سابقه بيمار هرگز حمله ماني وجود نداشته است.
حمله ماني با خلق غير طبيعي و مداوم سرخوش، گسترده يا تحريك پذيري كه حداقل يك هفته طول كشيده باشد، مشخص مي شود. (درصورتي كه بستري كردن بيمار ضرورت پيدا كند، مدت اين دوره مي تواند كمتر از يك هفته هم باشد). طي اين دوره حداقل مي بايست 3 مورد از علايم ذيل بطور چشمگير و مداوم وجود داشته باشد.
1- اعتماد به نفس بيش از حد يا خود بزرگ بيني
-2- كاهش نياز به خواب
-3- حرافي بيش از معمول يا احساس فشار در صورت صحبت نكردن
-4- پرش افكار
-5- حواس پرتي (توجه فرد فوراً به محرك هاي بيروني بي اهميت يا بي ارتباط با او جلب شود)
-6- افزايش فعاليت هاي هدفمند (اعم از فعاليت هاي اجتماعي، شغلي، تحصيلي يا جنسي)
-7- پرداختن بيش از حد به امور لذت بخشي كه به احتمال خيلي زياد عواقب ناراحت كننده اي دارند (مانند ولخرجي هاي بي حد و حساب، بي ملاحظگي هاي جنسي يا سرمايه گذاري هاي احمقانه).
در اين بيماران به هم ريختگي خلق به قدري شديد است كه كاركردهاي شغلي يا فعاليت هاي معمول اجتماعي يا روابط فرد با ديگران به وضوح مختل شده است. در بسياري موارد براي ممانعت از صدمه رساندن فرد به خود يا ديگران، بستري كردن بيمار ضرورت مي يابد.
در حملات هيپوماني، دوره حمله 4 روز كامل است كه در طي اين مدت خلق بطور مداوم بالا، گسترده يا تحريك پذير است. اين دوره بايد با زماني كه خلق به طور معمول غيرافسرده است، تفاوتي آشكار داشته باشد. همچنين در حملات هيپوماني برخلاف حملات ماني، در كاركردهاي اجتماعي يا شغلي فرد اختلال واضحي ايجاد نمي گردد، به طوري كه هيچگاه بستري كردن بيمار ضرورت ندارد.
اختلال دوقطبيI در مردان و زنان شيوع يكساني دارد. سن شروع آن از كودكي (حتي 5 تا 6 سالگي) تا 50 سالگي است و حتي در موارد نادري در سنين بالاتر نيز ديده مي شود. سن متوسط بروز اين اختلال 30 سالگي است و در گروه هاي اجتماعي- اقتصادي بالاتر، بيشتر از متوسط جامعه، شيوع دارد.
اگر يكي از والدين به اختلال دوقطبيI مبتلا باشد، 25% احتمال دارد كه هر كدام از فرزندان به يكي از اختلالات خلقي دچار گردند. اگر هر دو والد اختلال دوقطبي داشته باشند، اين احتمال به 50 تا 75% مي رسد.

   

روشهای درمان بیماری

دارو درماني
ليتيوم، دي والپروئكس و اولانزاپين، داروهاي استاندارد براي درمان مرحله مانيك اختلال دوقطبي به شمار مي روند ولي كاربامازپين نيز داروي تثبيت شده و خوبي براي اين منظور است.